دُکمه ی خاکستری·۳ سال پیشبازگشت شکوهمندانه ی یک دکمه ی پیرآه ای شباهتِ نزدیک...دلم نوشتن تو یه جای جدیدو میخواد که کسی منو نشناسه. نه دیگه تو کانال تلگرامم دوس دارم چیزی بنویسم نه توئیتر. ویرگول یا…
دُکمه ی خاکستری·۴ سال پیشآنچه بر ما رفت، بر سگهای بی صاحب نرفتاما آنچه که در این ایام که نبودم بر من گذشت... نکته اول و مهم اینکه کرونا گرفتم!دقیقا دو هفته طول کشید و تقریبا همه علایم به جز علایم تنفسی…
دُکمه ی خاکستری·۴ سال پیشاین قرنِ خشمگینساعت ۷ صبح چون دیرم شده بود نتونستم صبونه بخورم و فقط دوتا شیرینی خوردم و بار و بندیلمو ورداشتم اومدم کشیک. تا ساعت ۲ که تو بخش و درمونگاه…
دُکمه ی خاکستری·۴ سال پیشنفرینِ دهه شصت زدگیحتی این لیوان لعابی من و این رنگارنگ هم دهه شصتی ن. این بیمارستان نفرین دهه شصت داره.بیمارستانم عوض شد، واسه کارورزیِ دو ماه دوم بخش داخلی…
دُکمه ی خاکستری·۴ سال پیشچهل تیکّهوسطای اسفند ، تو بحبوحه ی کرونا ، که امتحان کارورزی من کنسل شده بود و شروع اینترنی م رفته بود رو هوا و اونم رفته بود شهرشون، چون خوابگاهارو…
دُکمه ی خاکستری·۴ سال پیشمرو ، مرو ، که چقد زود زود می برویاون اتوبوس تهی، زرده ،اتوبوس حامل "وی"بوددو روز رویایی تموم شد....از ۱۹ خرداد که بعد از ۱۱۱و نیم روز تو میدون فردوسی دیدمش، تا ۲۱ خرداد که…
دُکمه ی خاکستری·۴ سال پیشکوچه لَرَه سو سَپمیشمبعد از ۱۱۱ و نیم روز دوری ، بالاخره فردا میاد و میبینمش.... تو میدون فردوسی، همون جایی که آخرین بار ۲۸ بهمن خدافظی کردیم ، بدون اینکه بدونی…