مجموعه داستان‌های جمشید محبی
مجموعه داستان‌های جمشید محبی
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

داستان| مرد کاملا منطقی

  • نوشته‌ی: جمشید محبی - آبان 1388

من هیچ وقت عاشق زن‌ها نشده‌ام، یعنی عاشق هیچ چیز نشده‌ام توی این سی و چند سال. عاشق نشده‌ام نه به این دلیل که چیزی از عشق سرم نمی‌شود نه، عاشق نشده‌ام چون عاشق شدنم نیامده!

شده که به زنی یا چیزی خیلی علاقه‌مند شوم و دلم برایش بلرزد اما این برای همان لحظه‌ای بوده که تازه طرف را کشف کرده‌ام. کمی که با هم ور رفته‌ایم، میزان علاقه‌مندی من هم تعدیل شده و به همان حد استاندارد که می‌گویند برای عاشق شدن کم است، رسیده!

در مورد زن‌ها بیشتر احساساتم مربوط می‌شده به دو مقوله‌ی زیبایی‌شناختی و جنسی. یعنی زنی را دیده‌ام که زیبا آفریده شده و حال کرده‌ام با این نوع خلقت، حظش را برده‌ام. در مرحله‌ی بعد اندام آن زن است که تحت پیگرد دید جنسی‌ام قرار گرفته و این شده که تصمیم گرفته‌ام بروم روی مخ طرف و بکشانمش توی رختخواب. چند بار که هم را ارضا کرده‌ایم دیگر آن جذابیت اولیه از بین رفته و در نهایت هم قید یکدیگر را زده‌ایم و یا اگر طرف هم خواسته ادامه بدهد، من دیگر باهاش راه نیامده‌ام؛ اینست که می‌گویم توی این سی و چند سال عاشق کسی نشده‌ام، البته از حق نگذریم؛ چند باری هم پیش آمده که به شدت تحت تاثیر شخصیت زنی قرار گرفته‌ام اما من این حس تحت تاثیر قرار گرفتن را عشق نمی‌خوانم. تحت تاثیر قرار گرفتن دلیل خوب و محکمی برای ازدواج است به شرط آن که سر خودتان کلاه نگذارید که یک رابطه‌ی عاشقانه را سر و سامان داده‌اید. این وسط برای کسانی مثل من که اصرار دارند با عشق ازدواج کنند، تحت تاثیر زنی قرار گرفتن، عامل محرک مناسبی نیست!

این که چرا برایم مهم است با عشق ازدواج کنم سوال خوبی است، جواب مناسبی هم دارد. به نظر من همه‌ی زن‌ها یکسری عقاید غریزی مشترک دارند. یعنی تفاوتی نمی‌کند که اهل کدام جغرافیا و فرهنگ باشند، اینجور چیزها در همه‌شان هست. حتی چیزی است مثل عادت ماهانه از این جهت که اختیاری در مورد داشتن یا نداشتن این عقاید ندارند و همان‌طور که گفتم غریزی است. می‌خواهم بگویم زن‌ها حتی اگر با دشمن‌شان هم ازدواج کنند، اصرار دارند به مرد زندگی‌شان بقبولانند طرف عاشق‌شان بوده که باهاشان ازدواج کرده یا دست کم بعد از ازدواج، عاشق‌شان شده؛ یعنی می‌خواهم بگویم عشق برای‌شان مهم است، البته عشق مفهومی و نه عشق واقعی.

نکته جالب این است که زن‌ها استعداد خارق العاده‌ای در بازشناسی عشق واقعی از عشق مفهومی دارند، یعنی مثل آب خوردن می‌فهمند که طرف واقعا عاشق‌شان شده یا کلی‌گویی می‌کند اما خب از بس که در طول دوران‌ها عاشق واقعی کم شده (در هر دو جنس زن و مرد) اینست که زن‌ها هم دل خوش کرده‌اند به عشق مفهومی یا همان کلی‌گویی مردانه در مورد عشق.

می‌خواهم بگویم کار زن‌ها به جایی رسیده که خوب می‌دانند مردشان واقعا عاشق‌شان نیست، آنطور که از دوری‌شان تب کند اما می‌خواهند توی کله‌شان فرو کنند که این طور است و من به خاطر این که تحمل دروغ به این بزرگی را ندارم و از طرفی هم می‌دانم نمی‌شود این جور چیزهای غریزی را در وجود زن‌ها از بین برد و همچنین زنی هم پیدا نمی‌شود که این عقیده‌ را نداشته باشد، اینست که تصمیم گرفته‌ام تا عاشق نشدم، ازدواج نکنم و چون هنوز عاشق هیچ زنی نشده‌ام پس طبیعی است که ازدواج هم نکرده باشم و در حال حاضر هم نخواهم تن به چنین کاری بدهم.

***

وقتی حرف هایم را زدم، دانه‌ی اشکی را که گوشه‌ی چشم راستش حلقه زده بود با نوک انگشت آخر دست چپش پاک کرد، دست راستش را چپاند توی کیف بزرگ و دهان گشادش، یک مشت اسکناس ریخت روی میز و مثل اسبی که یورتمه می‌رود از رستوران زد بیرون.

سوار ماشین «پورش» آخرین مدلش که می‌شد، خوب تماشایش کردم؛ این دختر ملوس و مهربان را دوست داشتم اما خب کاریش نمی‌شد کرد، چون من یک مرد منطقی هستم، یک مرد کاملا منطقی!/ پایان

بیشتر بخوانید:

https://virgool.io/@jamshidmohebbi/%D9%81%D8%B6%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D9%86%D9%87%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%85-cw586teym00e
https://virgool.io/@jamshidmohebbi/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%86-%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%DB%8C-ylh0op42nz0y
https://virgool.io/@jamshidmohebbi/%DA%86%D8%B4%D9%85-%D8%AA%D9%88%DB%8C-%DA%86%D8%B4%D9%85-uhuqwxwj5dsm


داستانداستان کوتاهادبیاتروانشناسیکتاب
نیای من ماهی کوچکی بود که روزی در تلاطم امواج خروشان مُرد. خودم اما مثل سامورایی سخت‌جانی که هر چه بر او تیر می‌زنند، فرو نمی‌افتد؛ ایستاده‌ام و زُل زده‌ام توی چشم زندگی/ jamshidmohebbi@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید