RAOOF·۷ ماه پیشاگه بخوای یه نصیحت بهم بکنی،اون چیه؟سال 1356ایران _ تهرانعطر گرم و شکلاتی کاپیتان بلکش در فضا پیچیدهنگاهی به نیم رخ برادر بزرگ ترش می اندازد،سیگار به دست است و مثل همیشه برده…
RAOOF·۸ ماه پیشیه دیقه استپ من نفهمیدم کی خواستم بیام تو این بازی با این قوانین...قلب یا تخیلت را با تمام توان برای خارج شدن از مقولات زندگی حفظ کن.
RAOOF·۹ ماه پیشمنم میترسمباور کن انگیزه ی دو ثانیه ات نبود ، دردی بود که کشیدم ، یاد گرفتم ، حالا تمومش میکنم .
RAOOF·۹ ماه پیشعنوان ندارمنگاهم از سرخیِ زمین، به اندامِ مچالهشدهاش کشیده شد. زانوهایش را در آغوش کشیده و به دیوار تکیه داده بود.پیش از آنکه زخمهای ناشی از نبرد…