مسلم است که نوشتن مطالب تازه و بدیع از تالیف بهتر و تالیف از ترجمه بهتر و ترجمه یک مطلب بمراتب بهتر از بازنشر مطالب دیگران است. اما آیا همین کار امری نکوهیده است؟ آیا نمیتوان هیچ منفعتی در بازنشر یافت؟
علی حسینزاده | همیشه از کپیکاری به عنوان عملی زشت یاد میکنیم. به واقع نیز استفاده از پژوهشهای علمی، نوشتهها و دستاوردهای دیگران بدون اشاره به نویسنده اصلی و بدون اخذ اجازهی آنها کار بسیار ناپسندی است. بعلاوه در اینترنت موتورهای جستجو همیشه نه تنها کمترین رتبه را به سایتهای کپیکار میدهند بلکه حتی چنین وبسایتهایی را با کاهش هرچهبیشتر رتبه، جریمه نیز میکنند.
من به طور واضح در بخش معرفی کانال ویرگولم اعلام کردهام که اغلب مطالبم را از سایر منابع گرد آوردهام. هرجا مطلب بدردبخور، جالب، بحثبرانگیز و به نظرم مفیدی پیدا کردهام سعی کردهام با ذکر منبع آن را با خوانندگان ویرگول به اشتراک بگذارم. با اینحال بودهاند خوانندگانی که گاه رک و روراست و گاه با ایما و اشاره این کار را تقبیح کردهاند یا ناچیز شمردهاند:
همینجا بگویم که به نظرم بازنشر با کپی متفاوت است. کپی و کپیکاری بار معنایی منفی دارد و بیشتر ذهن را میبرد سمت سرقت علمی/ ادبی. اما بازنشر خنثیست لزوما منفی یا مثبت نیست. اما آیا حتی بازنشر صرف از مطالب دیگران هیچ فایدهای ندارد؟ مسلم است که نوشتن مطالب تازه و بدیع از تالیف بهتر و تالیف از ترجمه بهتر و ترجمه بهتر از بازنشر صرف مطالب دیگران است اما حتی این کار هم نهتنها بیفایده نیست بلکه گاهی میتواند بسیار مفید هم باشد. این ادعای خودم را سعی خواهم کرد با دلایل زیر تشریح نمایم:
افراد معمولا با توجه به علایق و نیازهای خود از وبسایتهای محدودی به طور مرتب بازدید مینمایند؛ این عادت باعث میشود که از موضوعات که در دیگر منابع منتشر شده است مطلع نگردند. برای مثال یک مهندس عمران ممکن است تنها از وبسایتهای مرتبط با رشته عمران یا معماری بازدید نماید و بنابراین هرگز با مقالهای که در رابطه با ایجاد انگیزش در کارگران ساختمانی در یک وبسایت مدیریتی منتشر شده است روبرو نشود؛ در چنین حالتی اگر آن نوشته در وبسایت مورد علاقهی مهندس عمران فرضی ما نیز بازنشر گردد میتواند او و مخاطبان مرتبط و جدید دیگری را خطاب قرار دهد که در غیر این صورت هیچوقت از آن مطلب مطلع و بهرهمند نمیشدند. همین مزیت در کشورهایی که اینترنت کنترلشده دارند صادق است. بسیاری از وبلاگهای فارسی بر روی پلتفرمهای وردپرس و بلاگاسپات در دسترس ایرانیان نیستند. بنابراین بازنشر یک مطلب از آنها و بازنشرش در یک فضای در دسترس کمکحال علاقهمندان خواهد بود.
در ادامه دلیل بالا، مطالب فرضی با عنوان مثلا «تاثیر مانیتورهای LCD بر روی قدرت بینایی» را در نظر بگیرید که فرضا اولین بار در یک وبسایت تخصصی پزشکی منتشر گردیده و پس از آن به جهت ارتباط موضوعی توسط یک وبسایت تخصصی کامپیوتر نیز بازنشر شده است. چون گاهی بازدیدکنندگان وبسایتها پس از مطالعه یک مطلب، یک یا دو مطلب دیگر از همان سایت که به نظرشان جالب میآید را نیز مطالعه میکنند بنابراین خوانندگان مطلب X در وبسایت پزشکی یکی دو مطلب پزشکی را هم مطالعه خواهند کرد و خوانندگان همان مطلب X در وبسایت کامپیوتری در کنار آن چند مطلب مرتبط با کامپیوتر را خواهند دید. این اتفاق در نهایت منجر به ایجاد تجربه و جریان اطلاعاتی متفاوتی در این دو گروه فرضی از خوانندگان میگردد.
ضمن اینکه از یاد نبرید خوانندگان یک وبسایت تخصصی پزشکی با خوانندگان یک وبسایت کامپیوتری از نظر نوع معلومات، موقعیت اجتماعی و شغلی، پیشفرضهای ذهنی و... متفاوتند؛ این عامل باعث میشود یک مطلب واحد، با برداشت و تفسیرهای گوناگونی فهمیده و درک شود و در نهایت این به تنوع آرا و عقاید و دیدن یک موضوع از زوایای گوناگون منجر میشود که خب برای جامعه بسیار مفید است.
یکی از پربازدیدترین پستهای وبلاگ سابق من مطلب «قواعد صحیح تایپ فارسی و معرفی کیبورد استاندارد فارسی» بود. این مطلب همانگونه که در پایان آن ذکر شده از چند منبع و به خصوص از «مجله اینترنت» کپیبرداری شده است. اما هرچه بگردید وبلاگ، وبسایت یا مجلهای با نام «مجله اینترنت» نخواهید یافت؛ حتی وبلاگ خود من نیز ماههاست فیلتر و از دسترس خارج شده است. اما به برکت بازنشر آن نوشته در ویرگول با عنوان «خوشنویسی در رایانه!» اکنون همچنان زنده است و به حیات خود در جهان وب ادامه میدهد و احیانا کار افرادی را نیز راه میاندازد. همین مورد برای مطلب «چرا هوادار باشگاه یوونتوس هستم؟» و خیلی نوشتههای دیگر نیز صادق است.
دیگران را نمیدانم اما من به ندرت مطلبی را بدون تغییر بازنشر میکنم. من اشتباهات املایی/ تایپی متن را برطرف میکنم، گاه برای رسایی بهتر پاراگرافبندی آن را تغییر میدهم، علائم نگارشی آن را تصحیح میکنم، اگر متن تصویر نداشته باشد یا تصویرش مناسب نباشد تصویر مناسبی برای آن انتخاب میکنم و... این یعنی من با بازنشر مطلب ارزش افزودهای برای خواننده و گاه نویسنده ایجاد کردهام.
برخی موضوعات همانند یک تب زودگذر در یک بازهی کوتاه زمانی نقل محافل میشوند و پس از مدتی نیز به کل فراموش میگردند. در این حالت اگر مطلبی با محوریت آن رخداد چند ماه بعد دوباره بازنشر شود میتواند از فراموشی آن و وقوع ضربالمثل «آب از آسیاب افتادن» جلوگیری کند.
بسیاری از مطالبی که توسط من بازنشر شدهاند از رسانههای اجتماعی نظیر اینستاگرام، واتساپ یا تلگرام استخراج شدهاند. بدلیل محدودیتهای ایجاد شده در ایران و شاید تنبلی کاربران، متاسفانه از این پیامرسانها برای اهدافی استفاده میشود که برای آن طراحی نشدهاند.
این رسانهها به قصد پیامرسانی ایجاد شدهاند و ذاتا محل مناسبی برای انتشار مطالب عمیق، تحلیلها و افکار نیستند. در کانالها و گروههای مختلف این رسانهها مطالب با سرعت زیاد منتشر میشوند و با همان سرعت هم زیر خروارها مطلب جدید گم میشوند. علاوه بر آن به دلیل عدم ایندکس (Index) شدن مطالب این رسانهها توسط موتورهای جستجو، نوشتههای منتشر شده در این رسانهها بعد از یکی دو روز به تاریخ میپیوندند و از طریق موتورهای جستجوی وب قابل یافتن و نمایش داده شدن نیستند. بنابراین بازنشر یک نوشته ارزشمند کپی شده از یک کانال تلگرامی در قالب یک پست وبلاگی، در واقع بمانند اعطای عمر بینهایت به آن است.
هدف نهایی اکثر وبلاگنویسان ازجمله من اظهار ایدهها و افکار خودشان و در معرض دید مخاطب قرار دادن آنها به منظور تاثیرگذاری بر جامعه است. بنابراین اگر مشاهده کنم فکر و ایده مرا شخص دیگری با نگاه مشابه و به زبان بهتر و سلیستر قبلا منتشر کرده است، سعی میکنم آن مطلب را بازنشر کنم.
ما در کشوری زندگی میکنیم که به برکت اسلام و انقلاب و خون شهدا آزادی بیان وجود دارد اما آزادی پس از بیان...! :) در چنین فضایی بر اساس تجربه دریافتهام که نظرات برخی از افراد به هر دلیلی بیشتر از نظرات سایرین از سوی حکومت تحمل میشود. بنابراین ترجیح میدهم اگر انتقادی دارم آن هم انتقادی از حاکمیت، انتقادم را از زبان و قلم مثلا دکتر صادق زیباکلام بگویم تا زبان خودم. بدینگونه ریسک کمتری متوجه من خواهد بود.
شاید به نظر نرسد ولی همین متن پیشرو بیش از نصف یک روز کاری مرا صرف خود کرد. بله، اگر دستی به قلم داشته باشید، اگر وبلاگی داشته باشید، اگر مدیریت یک کانال اینستاگرام را برعهده داشته باشید به حرف من خواهید رسید. آنچه دیگران در عرض چند ثانیه میبینند، آن نوشتهای که دیگران در عرض چند دقیقه میخوانند و با لایک یا بدون لایک و بدون نوشتن نظر از آن میگذرند، چیزی است که اغلب وقت زیادی برای آن صرف شده و در مقابل معمولا بهره مادیای برای نویسنده نداشته است.
بنابراین به دلیل کمبود وقت تلاش میکنم مطالب مد نظر خودم را در اینترنت بیابم و بازنشر کنم. گرچه حتی بازنشر یک مطلب نیز با وسواسی که من دارم معمولا بیش از یکی دو ساعت از وقتم را میگیرد.
همانطور که ملاحظه کردید یکی از مخاطبان از من پرسیده بود هدفت از بازنشر مطالب چیست؟ بغیر از سایر دلایلی که اینجا ذکر کردم همواره یکی از اهداف من از بازنشر مطالب، معرفی خود منبع مطلب بوده است.
هستند وبسایتهایی که مطالب عمیق و پرمحتوا تولید میکنند اما از چشم مخاطبان پنهان ماندهاند. بازنشر یک مطلب و پیوند دادن آن با وبسایت اصلی، ممکن است مخاطبان جدید را برای آن وبسایت فراهم کند و همزمان خواننده را نیز با منبع غنی جدیدی از اطلاعات آشنا سازد.
با این دلایل و احتمالا دلایل دیگری که به ذهن من نرسیدهاند، به نظر من ارزش دارد که گاهی مطالب مفیدی که در منابع مختلف ارائه شدهاند را بازنشر کنیم. اما در این راه باید به موارد زیر توجه داشت:
۱- توجه به شروط تولیدکننده محتوا در رابطه با بازنشر آن؛
۲- از قلم نینداختن نام یا آدرس منبع مورد استفاده در مطلب بازنشر شده.