ساره موسوی·۲ سال پیشمن در میان جمع و...میان جمع ایستاده. به آتش، ذغالهای سرخش و چای ذغالیْ خیره مانده است. حواسش نیست. دور است، خیلی دور.من اینجا، لب صخره نشستهام. صدای رودخانه…
ساره موسوی·۲ سال پیشهجوم بیمعناییحرفها و سؤالات زنی که معنا را به واقعیترین شکل ممکنش گم کرده است.
ساره موسوی·۲ سال پیشتونل وحشتی به نام طلاقاینجا برای شما از احساساتم بعد از طلاق نوشتهام. طلاقی که بعد از ده سال زندگی مشترک اتفاق افتاد و من را دچار چالشهای زیادی کرد.