شهاب میردار·۳ ماه پیشبداههبرای چشمهای شماچقدر پایِ ترانه شدم...چقدر من با تمامِ خودمبرای هیچ، خانه شدمولی پاییز آمد زوددر عمقِ بهمنِ سردرگمو درد شما که کلیدی شدبه…
شهاب میردار·۳ ماه پیشکوتاه نیاهر آنچه فکرش را میکردم در خصوص عشق تغییر کرد.میگفتند همه چیز زیباتر میشود اما منظورشان این بود که آنچنان نور کم میشود که برای دیدن رنگ…
شهاب میردار·۳ ماه پیشکودکانهحالا میفهمم که من گاهی نیاز دارم تا در مورد مسائل کودکانهام حرف بزنم... مسائلی که دیگر در دنیای آدم بزرگها جایی ندارد... جزئیاتی که فقط…
شهاب میرداردرسَکّو!·۳ ماه پیشاز کتاب در حال نگارشفرد میتواند در واکنشهایش مختار باشد حرف نزند نبیند و یا هر انتخابی...و ما موظف هستیم که همان واکنش را آنگونه که برایشان مقدور است پذیرا ب…