با روس‌ها چه کنیم؟/ مروری بر تاریخ خیانت‌های خونین و ظلم‌های دیرین روسیه

توجه: این مطلب برگرفته از یادداشتی از مهرداد خدیر، یادداشتی از سایت خبر فوری و بخشی از کتاب زوال نظم اجتماعی و فرپاشی دولت قاجار، نوشته‌ی رضا رییس‌طوسی است.

کسانی که روسیه و تاریخ روابطش را ایران را می شناسند، نیک می دانند که روسیه، هرگز دوستی قابل اعتماد نبوده است و هر آن که با این کشور تعامل کند، باید حواسش به پشت سرش نیز باشد تا خنجر از پشت نخورد.

بی مناسبت نیست مروری بر تاریخ پرخیانت و آکنده از ظلم و ستم روس ها در قبال ایران داشته باشیم و در نهایت به یک جمع بندی برسیم:

در روابط ایران و روس نخست دو جنگ تاریخی دو کشور به یاد می آید که تلخ ترین مواجهه ایرانیان در عصر مدرن با دنیای بیرونی بود که روس ها با توپ آمده بودند و ایران واجد ارتش مجهز و متحدی نبود که از پس مهاجمان برآید و اگر واقع بینانه قضاوت کنیم باید بگوییم چه بسا اگر به همان تسلیم شهرهای قفقاز تن نمی دادیم تمام خاک ایران را توبره می کردند و تا تهران پیش می آمدند.

ماجرای جنگ‌های گلستان و ترکمنچای

این جدی ترین مواجهه ایران و روسیه بود که در عصر فتحعلیشاه به وجود آمد. روس ها که حالا از ضعف ایران با خبر بوده و خود نیز به قدرت نظامی زیادی دست یافته بودند با تمام قوا به قفقاز و شمال ایران حمله کردند.

ارتش ایران به فرماندهی عباس میرزا با قوای روس مواجه شد اما بعد از ۱۰ سال جنگ نتوانست پیروز شود و شکست های سختی هم خورد. قوای روس تا سواحل شمالی دریای مازندران پیش رفتند و فتحعلیشاه که ترسیده بود، میرزا ابوالحسن ایلچی را به عنوان نماینده تهران عازم روسیه کرد. نتیجه حضور ایلچی در روسیه انعقاد قرارداد گلستان بود.

طبق این عهدنامه در مجموع حدود ۲۲۰هزار کیلومتر مربع شامل حدود ۲۰هزار کیلومتر مربع از چچن و اینگوش امروزی، حدود ۵۰ هزار کیلومتر مربع از داغستان امروزی، حدود ۸۰ هزار کیلومتر مربع از جمهوری آذربایجان امروزی، حدود ۱۰ هزار کیلومتر مربع از ارمنستان امروزی و حدود ۶۸ هزار کیلومتر مربع از گرجستان امروزی از ایران جدا شد.

مدتی بعد از قرارداد گلستان، جنگ های دوم ایران و روسیه آغاز شد. قوای ایران در این جنگ ها شکست سختی خوردند و روس ها توانستند تبریز را اشغال کنند. بار دیگر دو طرف صلح کردند و قرارداد جدیدی را به امضاء رساندند.

طبق عهدنامه جدید که همان ترکمانچای است، حدود ۳۰ هزار کیلومتر مربع دیگر شامل حدود ۲۰ هزار کیلومتر مربع از ارمنستان امروزی، حدود ۵ هزار کیلومتر مربع از ترکیه امروزی شامل کوه آرارات و شهر ایغدیر که در آن زمان بخشی از خانات ایروان بود و حدود ۵ هزار کیلومتر مربع از جمهوری آذربایجان امروزی (شامل تالش شمالی یعنی شهرستان لریک و نخجوان) از ایران جدا شدند.

ماجرای گریبایدوف

پس از آن نیز ماجرای رفتار موهن و تحقیر آمیز گریبایدوف قابل ذکر است که در ربودن زنان مسلمان گرجی با توجیه بازگرداندن آنان مشارکت کرد و مردم تحقیر شده در جنگ این یکی را تاب نیاوردند و مثله اش کردند و باز بخت با دربار قاجار یار بود که خود تزار هم می خواست از شر نمایشنامه نویس منتقد حکومت خلاص شود که او را به ماموریت تهران فرستادند و عذرخواهی رسمی هیات ایرانی ( با عضویت و دیپلماسی میرزا تقی خانی که هنوز امیر کبیر نشده بود) را پذیرفتند وگرنه اگر خشم می گرفتند و باز به سوی ایران و به خون خواهی وزیر مختار مقتول می تاختند معلوم نبود چه اتفاقی می افتاد.

توضیح بیشتر در مورد ماجرای گریبایدوف اینکه: یکی از مفاد عهدنامه گلستان این بود که روسیه از عباس میرزا به عنوان ولیعهد و جانشینانش حمایت می کند. این بند باعث نفوذ بیشتر روس ها در ایران شد. ولیعهد قاجار که در تبریز زندگی می کرد غالبا تحت تاثیر روس ها بود و همواره منافع آنان را در نظر می گرفت.

از زمان عهدنامه ترکمانچای تا جنگ جهانی دوم دیگر جنگی بین ایران و روسیه در نگرفت اما روابط دو جانبه آنها فراز و نشیب زیادی داشت. بعد از انعقاد پیمان ترکمانچای، اتفاقات عجیبی رخ داد که مهمترینش قضیه "گریبایدوف" است. الکساندر گریبایدوف یک شاعر و سیاستمدار روس بود که برای دریافت مواجب و غرامت ایران به روسیه وارد کشور شد. او فردی متکبر بود و به خصوص با عباس میرزا (ولیعهد فتحعلی شاه و حاکم تبریز) رفتار بسیار بدی داشت.

گریبایدوف وقتی به تهران رسید با گستاخی در برابر شاه قرار گرفت و حتی به او تعظیم هم نکرد. او سپس به بند ۱۷ عهدنامه ترکمانچای استناد کرد و برخی زنان و خواجگان ارمنی و قفقازی را که در تهران می زیستند به زور به سفارتخانه روسیه آورد. برخی از این زنان مسلمان شده و همسر قانونی برخی رجال مهم مانند آصف الدوله (صدراعظم و وزیر امور خارجه ایران) بودند.

این اتفاقات سرانجام باعث طغیان مردم شد. عده ای از ساکنین تهران به تحریک "میرزا مسیح مجتهد" قیام کرده و با چوب و چماق به سمت سفارت خانه روسیه رفتند. در آنجا سربازان به برخی شلیک کردند و مردم خشمگین نیز از دیوار بالا رفته و وارد ساختمان شدند. درگیری سربازان و مردم مدتی طول کشید. مردم همه اعضای سفارت و من جمله شخص گریبایدوف را کشتند و سپس سفارت خانه را ترک نمودند.

این رویداد باعث خشم تزار شد و ایران و روسیه در آستانه جنگ جدیدی قرار گرفتند. در همین زمان، فتحعلی شاه یک گروه از سیاستمداران زبده من جمله میرزا تقی خان (امیر کبیر) را به روسیه فرستاد تا ماجرا را فیصله داده و مانع از جنگ شوند. پس از مذاکرات، ایران متعهد شد میرزا مسیح را تبعید کند؛ همچنین فتحعلی شاه یک الماس بزرگ ۸۸ قیراطی خود را به شخص تزار هدیه داد تا رضایت او جلب شود. این هدایا و توانایی گروه اعزامی ایران (و شخص امیرکبیر) باعث شد تزار از جنگ منصرف شده و حتی دستگیری زنان ارمنی و قفقازی ساکن شهرهای ایران را ممنوع اعلام کند.

انقلاب مشروطه و پشت کردن مسکو به مردم

به توپ بستن مجلس ملی در دوران محمدعلی شاه قاجار نیز توسط ژنرال لیاخوف روسی صورت گرفت که لکه ننگی در تاریخ پارلمانی بود.

توضیح آنکه: رابطه ایران و روسیه در سالهای بعد به رقابت روس و انگلیس گره خورد. دو طرف سعی داشتند منفعت بیشتری از دولت قاجار به دست آورند. اوج این تقابل در عصر مشروطه بود. انگلیسی ها در طول انقلاب مشروطه از مشروطه خواهان و روس ها از دولت مرکزی طرفداری می کردند.

با روی کار آمدن محمد علی شاه که ذاتا روس گرا بود این تقابل اوج گرفت. شاه مخالف مجلس بود و سعی داشت آن را منحل کند. او برای این کار از مستشاران روس خود کمک گرفت. در ساعت ۶صبح ۲ تیر ۱۲۸۷، حدود ۲۰ نفر از افراد بریگاد قزاق برای دستگیری سران جنبش مشروطه به مجلس فرستاده‌ شدند اما با مقاومت و شلیک از سوی مسجد سپهسالار مواجه گردیدند. چندی بعد نیروی کمکی بریگاد به همراه افسران روسی خود وارد عمل شدند.

با تیراندازی‌های مشروطه‌خواهان، عده‌ای از قزاق‌ها کشته می‌شوند. پس از شلیک توپ باروتی بدون گلوله توسط قزاق ها، تیراندازی اعضای انجمن‌ها و نمایندگان شدت می‌گیرد و پرتاب بمب توسط آن‌ها، تعدادی دیگر از افراد قزاق را می‌کشد که منجر به درگیری شدیدی می‌شود. با افزایش تعداد قزاق ها، به سرعت شرایط به نفع آنها تغییر می‌کند و مسجد سپهسالار نیز به تصرف آن‌ها درمی‌آید. پس از فرار مشروطه‌خواهان به ساختمان مجلس، قزاق‌ها ساختمان مجلس را به توپ می‌بندند و مشروطه‌خواهان شکست می خورند.

بعد از این اتفاق، جنگ مشروطه خواهان و دولتی ها آغاز شد. آزادیخواهان و مشروطه طلبان شب سه شنبه (۲۴ جمادی الاخر سال ۱۳۲۷) وارد تهران شدند و محمد علی شاه پس از ۳ روز مقاومت روز جمعه بیست و هفتم برای اینکه به چنگ آزادیخواهان نیفتد به سفارت روس پناهنده شد. با وساطت روسیه و اعمال نفوذ مسکو، شاه اعدام نشد اما از مقام خود عزل و راهی تبعید شد و بدین ترتیب انقلاب مشروطه ایران به پیروزی رسید.


توطئه روسیه برای تصرف دریای مازندران، و استان های خراسان، گیلان، آذربایجان و مازندران

دکتر رضا رئیس طوسی در کتاب «زوال نظم اجتماعی و فرپاشی دولت قاجار» صفحه ۳۹ و ۴۰ گزارش مبسوطی از نقشه دولت روسیه برای تصرف مازندران، گیلان، آذربایجان و به طور کلی دریای خزر می دهد.

در کتاب آمده است:

وقتی روسیه حق قانونی انضمام مناطقی را که از پیش متصرف شده بود، (تاشکند، سمرقند، خیوه، و منطقه ای تا قسمت پایین رودخانه آمودریا، با امضای قرارداد آخال، در ۳۰ آذر ۱۲۶۰ به دست آورد.

مناطق خراسان و استرآباد در برابر روسیه بی دفاع ماند. طبق این قرارداد، مرز جدید از مصب رودخانه آخال در دریای خزر (خلیج حسن قلی) تا چات، و در مسیر خط ناهمواری از چات تا بابادورموز امتداد داشت. اما در ناحیه سرخس به سمت شرق، منطقه ای به عرض یکصد مایل (حدود ۱۶۰ کیلومتر) بدون تعیین مرز باقی ماند.

در این منطقه روس ها مرو را در بهمن ۱۲۶۲ و سرخس کهنه (در ساحل راست رودخانه تجن) را نیز در اردیبهشت سال بعد تصرف کردند.

به دنبال آن کشف دو سری اسناد محرمانه روسیه در سال ۱۸۸۶ میلادی که ژنرال کروپاکتین تنظیم کرده بود، قصد روسیه را برای انضمام نه تنها خراسان، که گیلان و مازندران و نیز آذربایجان هم به خاک خود برملا کرد.

آنچه برای بریتانیا اهمیت زیادی داشت این بود که نگذارد روس ها سرزمین هایی را که تصرف کرده بودند، به عنوان سکوی پرش به هند قرار دهند. در نتیجه بریتانیایی ها تلاش می کردند یا برای همکاری مشترک در استعمار ایران، با روس ها به گونه ای به توافق برسند، «یا قدرتشان را درجنوب، به وسعتی همسان با افزایش سلطه روس ها در شمال به نمایش گذارند.»

روس ها از موضع جدید و مساعد خود، مستقیما یا از طریق ایلات ترکمن که از آن ها حمایت می کردند، به پیشروی به روستاها و شهرهای مرزی خراسان و استراباد ادامه می دادند. قرارداد مرزی آخال که میان روسیه و ایران منعقد شده بود، مرز جدید بین سرزمین ماورای خزر و خراسان را بر اساس فتوحات همان سال تعریف کرده بود. یک ششم آب رودخانه اترک به سرخس ایران، و پنج ششم بقیه به روس ها اختصاص داده شده بود. ژنرال چارلز مکلین و سرهنگ چارلز استیوارت، که در ۱۸ اردیبهشت ۱۲۷۰ از سوی دولت بریتانیا برای کسب اطلاعات از فعالیت های روس ها به منطقه اعزام شده بودند، گزارش دادند که به حاکم روسی سرخس دستور داده شده است تمام آب رودخانه اترک را به سرزمین روسیه منحرف کند تا دولت ایران به تقاضاهای روسیه برای نه دهم آب تن بدهد.

چارلز پیت که در سال ۱۲۷۴ همراه هنری ناپیر در مسیر خود از هند به مشهد برای تحویل گرفتن مقام جنرال کنسولی از منطقه دیدن کرده است، خاطرنشان می سازد که برای کشت و زرع در اطراف ایران آبی وجود ندارد و یا بسیار اندک است در حالی که در طرف روس ها علاوه بر این که همه چیز تغییر کرده کشت و زرع هم فراوان است. به این ترتیب دشت وسیع و حاصلخیز سرخس لخت و متروک باقی ماند.

کارنامه‌ی رابطه‌ی روسیه با ایران چنان سیاه بود که در پی پیروزی بلشویک ها و برافتادن تزار، لنین از لغو قراردادهای ظالمانه گذشته خبر داد و به همین خاطر نگاه ایرانیان به همسایه شمالی تغییر کرد تاجایی که شاعران سرشناسی در ستایش لنین شعر سرودند! با این حال اندک زمانی بعدتر همین لنین متهم به  معامله بر سر میرزا کوچک خان جنگلی شد و همین اتحاد شوروی در دوران جانشین لنین- استالین وارد خاک ایران شد و آذربایجان را مدتی در تصرف داشت.

آنچه در چند سطر زیر می خوانید، بخش دیگری از کارنامه‌ی روس‌هاست در ایران:

در 29 ذیحجه سال 1329 هـ.ق سربازان روس که در تبریز مستقر شده بودند برای تعمیر سیم تلفن قصد رفتن به بالای بام شهربانی تبریز را داشتند كه با ممانعت یكی از پاسبانان شهربانی تا كسب دستور از مافوق مواجه شدند. بلافاصله افسر روس و چند تن از سربازان به طرف مأموران ایرانی تیراندازی كرده آنها را به قتل رساندند. از این زمان درگیری‌ها در تبریز آغاز شد و مردم دست به مقابله زدند و هجوم گستاخانه روس‌ها را پاسخ گفتند.

درگیری‌ها و خشونت روس‌ها به حدی شدید بود كه وزیر مختار ایران در لندن به وزارت خارجه انگلستان گزارش داد كه سپاهیان روس در تبریز 500 زن و كودك را قتل عام كرده‌اند.

بعد از این كشمكش‌ها بود كه روس‌ها چوبه‌های دار را برپا كردند و در روز دهم محرم 1330 هـ.ق، میرزا علی تبریزی ، مجتهد وطن پرست و مردم دوست آذربایجانی و جمع دیگری از آزادی‌خواهان از جمله خواهرزاده علی میسیو را اعدام كرده و بیرق خود را در بلندترین نقطه شهر نصب كردند.

صحنه اعدام میرزاعلی تبریزی و گروهی از آزادیخواهان و مجاهدین تبریز توسط قوای متجاوز روسیه در روز عاشورای سال  ۱۳۳۰ هجری قمری
صحنه اعدام میرزاعلی تبریزی و گروهی از آزادیخواهان و مجاهدین تبریز توسط قوای متجاوز روسیه در روز عاشورای سال ۱۳۳۰ هجری قمری


روس‌ها همزمان با وقایع تبریز، در رشت و انزلی نیز دست به كشتار مردم زدند.
نكراسوف كنسول روس‌ها در رشت تعداد زیادی از آزادی‌خواهان را به كنسولگری احضار و پس از محاكمه فرمایشی آنان را اعدام كرد كه اكنون قبر چهار تن از آنان در حیاط بیمارستان پورسینای این شهر قرار دارد.

در جریان جنگ جهانی دوم نیز برغم آن که ایران اعلام بی طرفی کرده بود ، ارتش سرخ روس ها وارد ایران شد و بسیاری از شهرهای ایران را به اشغال خود در آورد.

این روس‌ها بودند که در 29 مارس 1912  حرم مطهر حضرت رضا (ع) را به توپ بستند كه بر اثر این اقدام فجیع عده‌ای از مردم و زوار بیگناه ، كه در صحن مطهر اجتماع كرده بودند قتل عام شدند.

روس ها ، حرم مطهر امام رضا (ع) را این گونه به توپ بستند!
روس ها ، حرم مطهر امام رضا (ع) را این گونه به توپ بستند!


خاطره تلخ بعدی مربوط به رفتار شوروی در قبال دولت مصدق است. درست است مادام که استالین زنده بود آمریکایی ها حساب می بردند و یکی از دلایل کودتای 28 مرداد مرگ استالین و احساس گشاده دستی آمریکایی ها ذکر می شود اما قبل از آن با بهانه تراشی های مختلف ذخایر طلای ایران را در اختیار دولت ایران قرار ندادند. کاری که عکس آن را در قبال دولت کودتا انجام دادند.

از نمونه های بعد از انقلاب که می توانست  روابط ایران و شوروی را دستخوش تلاطم و خشم و نفرت کند اما نکرد تحویل سلاح های روسی به عراق بود که رسما و علنا در جنگ با ایران قرار داشت. تا جایی که در یکی از دیدارهای آیت الله هاشمی رفسنجانی و سفیر شوروی در تهران آقای هاشمی به صراحت به او می گوید: «موشک های شماست که بر سر مردم ما می ریزد.»

 یکی از موشک های اسکاد روسی رژیم صدام؛ خدا می داند کدام یک از ماها با انفجار این موشک داغدار و عزادار شده ایم
یکی از موشک های اسکاد روسی رژیم صدام؛ خدا می داند کدام یک از ماها با انفجار این موشک داغدار و عزادار شده ایم


ماجرای نیروگاه اتمی بوشهر نیز از جمله مظالم روس ها به ایرانیان است که دهه های متمادی چندین برابر وضعیت متعارف پول و انواع امتیازات را از ایران گرفتند تا یک نیروگاه تحویل دهند!

همین روس ها بودند که تمام قطعنامه های تحریمی ایران در شورای امنیت را به همراه سایر اعضای دائمی این شورا امضا کردند و ملت ایران را درگیر یکی از سخت ترین تنگناهای اقتصادی تاریخ شان کردند.

بدعهدی روس ها در فروش تجهیزات نظامی پیشرفته به ایران از s-400 تا سوخو -35 نیز قصه مکرر است.

در جریان مذاکرات منتهی به برجام نیز روس ها علیه ایران بودند به گونه ای که محمد جواد ظریف وزیر خارجه وقت ایران و مذاکره کننده ارشد ایران صراحتاً گفت که در مذاکرات، اولین ضربه را روسیه به ما زد.

و در آخرین پرده از نمایش سریالی خیانت های روسیه به ایران، وزیر خارجه این کشور در کنار وزرای خارجه 6 کشور عربی حاشیه خلیج فارس، بیانیه حمایت از تلاش های امارات در خصوص جزایر سه گانه (ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ) صادر کرد و کاری را که اسلافش با دار زدن پاسداران تمامیت ارضی ایران در تبریز انجام می دادند، در شکل و شمایل دیپلماتیک انجام داد.

با روس ها چه کنیم؟

با همه این بدعهدی ها، روابط ایران و روسیه هیچ گاه قطع نشد و نباید هم بشود ولی قصه اینجاست که نباید به حکومتی که خیانت و خنجر از پشت زدن، جوهره آن است؛ اعتماد کرد و با طناب آن به ته چاه رفت.

عقل سلیم می گوید روسیه ای که در کشاکش جنگ و در حالی که یکی از مهم ترین سلاح هایش به اذعان خود اوکراینی ها، پهپادهای انتحاری ایران است و در شرایط انزوای جهانی که ایران را به عنوان یکی از معدود دوستان، در کنارش دارد، این گونه بی پروا و وقیحانه علیه تمامیت ارضی ایران بیانیه می دهد، با گذر از این بحران، حتماً رفتارهای نامناسب تری در قبال ایران خواهد داشت.

پهپاد ایرانی در آسمان اوکراین / ایران می گوید این پهپادها قبل از جنگ به روسیه فروخته شده است
پهپاد ایرانی در آسمان اوکراین / ایران می گوید این پهپادها قبل از جنگ به روسیه فروخته شده است


هر جنگی روزی به پایان می رسد و جنگ روسیه و اوکراین نیز از این اصل، مستثنی نیست. زمانی که روس ها بخواهند با اوکراین و به معنای عام تر با غرب و ناتو ، تنش زدایی کنند، حتماً ایران را به عنوان بخشی از هزینه های جنگ قربانی خواهند کرد؛ هر مجرمی دنبال شریک جرم است.

تشدید فشار علیه ایران برای بهبود رابطه با غرب و نیز شریک کردن ایران در پرداخت غرامت نجومی جنگ اوکراین، از جمله پیش بینی های تلخ درباره فرجام اعتماد امروز به روس هاست؛ اعتمادی که تاوانش را ملت ایران خواهند داد.

زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین ، کنار این پهپاد ایرانی ایستاد و گفت: غرامت همه تخریب ها را خواهیم گرفت
زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین ، کنار این پهپاد ایرانی ایستاد و گفت: غرامت همه تخریب ها را خواهیم گرفت


البته این نوشتار در صدد تجویز روس ستیزی (و اعتماد به غرب) نیست. خوب یا بد ، ما در منطقه ای هستیم که خرسی هر چند فرتوت اما با مغزی قدر نشناش و خیانت پیشه و چنگال هایی اتمی زندگی می کند و باید با این هم محله ای نه چندان خوشایند، زیست مسالمت آمیز داشت ولی این به معنای آن نیست که آینده ایران را به دم این "خرس وحشی زخم خورده فرصت طلب" ببندیم.

سیاست شرق گرایی ایران، هر چند در اصل، خردمندانه است ولی اگر با بهسازی ارتباط با غرب متوازن نشود، بهره اش تماماً عاید شرق (مشخصاً روسیه و چین) خواهد بود چرا که ما را به چشم یک کشور تنها ، با " عمق استراتژیک ناچیز در روابط بین الملل " می بییند و به خود اجازه می دهند هر رفتاری با ما داشته باشند؛ یک روز ما را بازار اجناس بی کیفیت خود می کنند تا کارخانه های ضعیف خود را تقویت کنند و راه اندازی یک نیروگاه اتمی را دهه ها طول می دهند و چندین برابر پول  می گیرند و روزی دیگر، با قربانی کردن ما از دیگران امتیاز می ستانند، درست مانند ماجرای بیانیه اخیر روسیه و 6 کشور حاشیه خلیج فارس که قاعدتاً روس ها معامله ای با اعراب کرده اند که این گونه علیه ایران موضع گرفته اند.

دنیای سیاست، از یک منظر، همانند یک زمین فوتبال است که برای کسب بهترین نتیجه، بازیکنان باید در همه جای زمین پخش شوند. اگر تیمی همه بازیکنانش را در یک نیمه زمین جمع کند، هرگز برنده نخواهد شد.

توازن سیاسی بین غرب و شرق ، کاری است که اغلب کشورهای جهان به ویژه در منطقه ما از ترک ها گرفته تا عرب ها ، انجامش می دهند و با گسترش زمین بازی، قدرت مانور خود را افزایش می دهند و از هر دو طرف، امتیاز می گیرند.
این متوازن سازی، همانند نان شب برای سیاست خارجی ایران لازم است.

و در پایان سخنی با مسوولان سیاست خارجی ایران!

به کسی گفتند: خبر بدی برایت داریم؛ پدرت مرده است، برخیز و لباس سیاه بپوش و ما با به قبرستان بیا تا دفن اش کنیم.
گفت: به نظرم اتفاقی افتاده که شما نمی خواهید به من بگویید! چیزی شده؟!

حالا حکایت ایران است و روسیه ؛ درباره خوی خیانت پیشگی روسیه ، این همه گزاره تاریخی و رویداد روز وجود دارد؛ منتظر خبر دیگری نباشید و نپرسید "چیزی شده؟".

روس ها در ماجرای اخیر علناً ایران را به کشورهای عربی خلیج فارس فروختند، هر چه سریع تر با احیای اصل " توازن بین شرق و غرب " در سیاست خارجی ایران در قبال روسیه تجدید نظر کنید و به ویژه در جنگ اوکراین ، حتی همراهی سیاسی نیز با این کشور نکنید چرا که ادامه این وضعیت و غش مطلق به سمت شرق، زیان فاحش برای ایران و ملت ایران و حتی نسل های بعدی ایران است.

ضرب المثل ایرانی " جلوی ضرر را از هر کجا بگیری منفعت است " ، اگر اینجا کاربرد نداشته باشد، پس کجا به کار می آید؟!



همچنین بخوانید:

شاه اسماعیل؛ کام‌یابی‌ها و تراژدی جنگ چالدران

نقشه راه عربستان برای ساختن یک تصویر تازه از خود‌/ یک ریبرندِ جاه‌طلبانه

در بازار برده‌فروشان/ معرفی کتاب مجمع‌الجزایر گولاگ

ايران بهشت چه كسانى است؟

به چی گوش می‌د‌ی؟!

چرا بورس در ایران خلاف جهت حرکت می‌کند؟

رانت اطلاعاتی چطور پول ‌مردم ‌را در جیب کله‌گنده‌ها می‌گذارد؟

معمار توسعۀ سنگاپور چگونه می‌اندیشید؟

جهان به روایت خطرناک‌ترین‌ مرد دنیا!

از انفجار بزرگ تا مغز بزرگ!/ نگاهی به کتاب «انسان خردمند»

چطور آل‌سعود صاحب یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان شد؟