درباره «بلک‌بری»‌ کمدی-درام تحسین‌شده‌ مت جانسون



چه کسی را می‌شناسید که نخواهد موفق، پولدار و مشهور باشد؟ در دنیایی که بر مبنای رقابت شکل گرفته و این روزها هر چیزی را می‌شود برای مقایسه تبدیل کرد به عدد و رقم، معنا و ارزش‌ با ولع سرسام‌آور برای موفقیت تعریف می‌شود. موفقیت به دست نمی‌آید مگر به واسطه‌ قربانی کردن آنچه برایمان ارزشمند است. هرچه قله‌ موفقیت دست‌نیافتنی‌تر باشد، قربانی‌های بزرگ‌تری را لازم داریم. سوال اصلی چیزی جز این نیست: برای رسیدن به موفقیت حاضری چه چیزها و چه کسانی را قربانی کنی؟!

تمام کتاب‌هایی که درباره‌ شخصیت‌ها و برندهای موفق در دنیای معاصر نوشته شده‌اند، به نوعی دنبال کشف فرمول موفقیت هستند؛ اینکه چرا بعضی‌ها توانسته‌اند و هزاران نفر دیگر نه. داستان‌ها می‌توانند جذاب و گیرا باشند اما فقط وقتی واقعی به نظر می‌رسند که سویه‌ تاریک را پنهان نکنند و قربانی را در راه رسیدن به هدف نشان دهند.

شاید ایده‌های برنده و مسیر موفقیت در طول زمان تغییر کند، اصل ماجرا همیشه ثابت باقی می‌ماند و درباره‌ مرز باریک بین معصومیت و شرارت است. فیلم کانادایی جدید «بلک‌بری» هم که اولین‌بار در جشنواره برلین گذشته به نمایش در آمده بود، با همین رویکرد به سراغ ماجرای پیدایش اولین تلفن همراه هوشمند رفته و طی دو ساعت از رویا به کابوس می‌رسد. چطور بلک‌بری تبدیل شد به پرفروش‌ترین تلفن هوشمند دنیا و ظرف یک دهه چنان زمین خورد که ازش فقط خاکستر باقی ماند.

مت جانسون در سومین فیلم بلندش، بعد از دو مستند ساختگی موفق، سعی کرده از همان فرم مستندوارگی استفاده کند، تا هم محدودیت‌های تولیدی‌اش را بپوشاند (کل فیلم با بودجه‌ای در حد ۵ میلیون دلار ساخته شده) و هم با الهام از رویکرد منبع اقتباس، قصه را با الگوی ناداستان یا «نان‌فیکشن» جلو ببرد.

برای همین منظور به ایده‌ای ساده و در عین حال هوشمندانه رسیده؛ داستان در سه پرده روایت می‌شود و هر پرده یک مقطع زمانی را در بر می‌گیرد. سال ۱۹۹۶، دو مهندس خلاق دنبال راهی برای ارائه‌ ایده‌ انقلابی‌شان هستند (چیزی که امروزه با عنوان تلفن همراه هوشمند می‌شناسیم) و مدام به در بسته می‌خورند. تا اینکه یکی از گرگ‌های بازار در قالب مدیر اجرایی بهشان می‌پیوندد و بازی را عوض می‌کند. پرده‌ دوم در اوایل هزاره‌ جدید اتفاق می‌افتد.

بلک‌بری تثبیت شده اما وقتی به دلیل ارزش پایین سهام از جانب رقبا برای تصاحب خصمانه مورد تهدید قرار می‌گیرد، گروه مجبور می‌شود که برای بقا برود سمت ایده‌های دیوانه‌وار و غیرممکن و نهایتا پرده‌ سوم مربوط است به سال ۲۰۰۷، زمانی که اپل با رونمایی از آیفون بازار را به دست می‌گیرد و نفرات اصلی بلک‌بری که در مشکلات شخصی خودشان غرق شده‌اند، باید برای مقابله با رقیب تازه‌وارد خودشان را جمع و جور کنند.

می‌گویند در تاریخ تمدن، هر کدام از مخلوقات بشری، با ظهور و سقوط تعریف می‌شود، البته که شاید این بازه نه سال‌ها بلکه قرن‌ها طول بکشد ولی ناگزیر است. کسانی که زرنگ‌تر باشند، طول عمر مخلوقات خود را تا جای ممکن گسترش می‌دهند. «بلک‌بری» سعی می‌کند قضیه را تا حد ممکن بیرونی نگه دارد و به اندرونی شخصیت‌ها وارد نشود. همه چیز با کلنجارهای محیط کار تعریف می‌شود و سیر تغییرات شخصیت‌ها به وضعیت کمپانی گره خورده. در ظاهر با کمدی طرفیم و فقط وقتی به نمای پایانی می‌رسیم، معلوم می‌شود که در اصل شاهد یک تراژدی بوده‌ایم.

«بلک‌بری» با تحسین گسترده از سوی منتقدان مواجه شد اما در گیشه شکست خورد، حتی در خود کانادا هم فیلم خیلی مورد توجه قرار نگرفت. شکست را باید گذاشت به حساب اینکه احتمالا بخش عمده‌ای از مخاطبان بالقوه‌ فیلم امروز نمی‌دانند بلک‌بری چه کوفتی بوده. البته خود فیلم نیز شبیه یک تریلر نفس‌گیر ساخته شده که ظاهرش مستندهای بازسازی‌شده‌ تلویزیونی را به یاد می‌آورد و معلوم نیست یک عده در آن چه کار می‌کنند و دنبال چه می‌دوند.

شاید به همین دلیل است که این روزها کتاب‌های نان‌فیکشن با موضوعات مشابه بیشتر توجه شبکه‌های تلویزیونی و سرویس‌های استریم را به خود جلب می‌کنند؛ در تلویزیون فرصت برای پرداختن به جزئیات بیشتر است. با تمام این تفاسیر، «بلک‌بری» ارزش تماشا را دارد و احتمالا فرمی که برای تصویرسازی و روایت انتخاب کرده به چشم تماشاگران سخت‌گیر بیاید. شاید گوشی‌های بلک‌بری از رده خارج شده باشند، ولی میل به موفقیت و دیده‌ شدن و همین‌طور جنبه‌های ویرانگر شکست هیچ‌وقت برای آدمی کهنه نمی‌شود.



همچنین بخوانید:

روایت‌های سینمایی از ظهور و سقوط غول‌های دنیای تجارت + ۹ روایت

روایت‌های تلویزیونی از پشت‌ صحنه استارتاپ‌ها + معرفی ۸ سریال درباره استارتاپ‌ها

درس‌های‌ یک سریال‌ نسبتا‌ عامه‌پسند

۴ کتاب از نویسندگان زن ایرانی که به زبانی غیر از فارسی نوشته شده‌اند!

به چی گوش می‌د‌ی؟!

درباره دو سریال کمدی مهم «بری» و «تد لاسو»

درباره‌ی جریان سیال ذهن یا «جریان سیال ذهن» چیست؟!

درباره‌ی سورئالیسم یا همان سورئالیسم چیست؟!