ویرگول
ورودثبت نام

توقع

شروع نوشتن
پست‌ها: ۲۲.نویسندگان: ۱۹
جدیدترین‌ها
نسرین سلیمانی·
۲۳ روز پیش

شبی که صبح نمی‌شد

هرتکه‌ی وجودم داشت به چیزی فکر می‌کرد و مشغول انجام کاری بود و دیگر توانی برای جمع‌کردن تکه‌های وجودم نداشتم. حتی از جمع کردم تکه‌هایم وحشت
شبی که صبح نمی‌شد
خواندن ۲ دقیقه
۲
۰