صنما·۸ ساعت پیشزندگی رو دور تکرارهر بار از کافه بیرون میایم و در های چوبی معلقش را کنار میزنم با نمایی بسیار دلگیر مواجه میشوم ، کنار دستم پیرمردی خسته درحال خواندن وقایع ر…
صنما·۲۱ ساعت پیشراه نشانم بدهاز کنار درختان سرو که باد پیچان در سور آمدنت رقص کناند به سوی خوشه های طلائی گندم میدوم تا که شاید در میان صدای سوسویشان ارام گیرم ، در این…
فرشید·۱ روز پیشعشق کهنهمن از چیزی تو رابطه متنفر و فراریم اینه که با یکی که یه عشق شکست خورده و کهنه و سمج داره و پنهانی یا تظاهر به تموم شدن عشقش میکنه، وارد راب…
صنمادرنشر یاز؛·۱ روز پیشتابستانی با توتابستان که با گرمی دستان تو آغاز میشود شاید آخرین تیر زمین بر پیکر آسمان باشد ، آنگاه که خونابه خورشید اینچنین سرخ بر گونههای تو میتابد و ا…
سارا قرائي·۱۱ روز پیشگفتوگوی همدلانه؛ شفای زخمهای تنهایی (بخش دوم)بخش اول را از اینجا مطالعه کنید.باب تروینو در یک شرکت کوچک ساختمانی کار می کند و فردی درستکار و پایبند نظام اخلاقی است، این را به وضوح می ش…
دریای مواج·۱۵ روز پیشبدون عنوانباید بنویسم.حالم این روزا خوب نیست. نمیتونم تشخیص بدم دقیقا چرا ولی خوب میدونم که ته دلم منتظر یه تغییر بزرگم. تغییری که حتی فکر کردن بهش ه…
samaneh khalili·۱۵ روز پیشآیا ارزش دارد برای یک رابطه بلاتکلیف بجنگیم؟گاهی در دل رابطهای قرار داریم که نه میتوانیم آن را تمام کنیم، نه ادامهاش بدهیم. رابطهای که با یک پیام ساده دوباره جان میگیرد و با یک ب…
نامه های علی و زریدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۲۰ روز پیشنامه صد و بیست و هشت ( ویرگول برای من یعنی تو )علی عزیزم سلام ساعت ۵ صبحه و این نامه رو تو شیفتهای آخر محل کار قدیمم برات مینویسم. از اول ماه ماجراجویی جدیدی رو رسما شروع میکنیم. امیدوا…
سالار چایچی·۲۳ روز پیشبرای آنکه پایان من، نقطه نباشدمینویسم، پس هستم. ویرگول اجازه داد که باشم تا بنویسم تا زنده بمانم تا در انتهای تونل تاریک من، روزنهای به شمایل یک ویرگول باشد، نه نقطه.