Zahra·۱۰ روز پیشپنجره ای به بازتاب زمانزمان بازتاب نور ماست به نظر من تو این دنیا هر کسی نور خاص خودش رو داره مثل اثر انگشت یا ژنتیک، نور آدم ها هم خاص طراحی شده من هیچ دو تا آدم…
زینب نظری·۱۰ روز پیشحتی اسمشان هم یادم نیست!دیروز که سرم گرم فکرهای درهم و برهم بود و یک دفعه رسیدم به تفالههای تهِ لیوان چایی، ذهنم رفت سمت آقای ایکس از آشناهای قدیم دانشگاه و هر چ…
ahmad modaraei·۱۳ روز پیشگفتگوی امام معصوم با جوان خودکاش همهی ساعتها، یک ساعت، و همهی کلمات یک کلمه و همهی احوال یک حالمیشد تا ما این جملهی حضرت را با تمام وجود یکجا میفهمیدیم و بر جانم…
آ ت ن ا·۱۵ روز پیشآدمیزادبیشتر زمان شان را در سر های وراجشان میگذراندند.گویی درون آن جمجمه های سبکسرِ به ظاهر سنگین، فلز های داغی میزیستند که هر چه بیشتر میاندی…
Mim. Modares·۲ ماه پیشنخستین شعله_قسمت دومباد گرم و سنگین، شنها را مثل ارواحی سرگردان میان ویرانهها میچرخاند. شورلت SS قرمز در میان گردبادی از غبار ایستاد؛ موتور با صدایی خفه خام…