شهید امیرحسین حسنی اقتدار·۳ روز پیشهٰذا فِراقُ بَیْنی وَ بَیْنِکَروزی که امیرحسین به شهادت رسید،چند ساعت پیش از آن با من تماس گرفت.او مردِ ادب و مراعات بود.از آنجایی که شرایط کاریام را میدانست، معمولاً…
علیرضا خدائی·۱۹ روز پیشوداعاز غمِ تو در دلم طغیان برپا میشود از حرم تا خیمهها نامِ تو پیدا میشود تا که اسمِ آب بر لبها جاری میشود اشک از چشمانِ طفلانم سرازیر می…
حدیثبهلول·۲۳ روز پیشآخرین وداع با نوازش آسمانسقوط آخرین برگ سبز آخرین باری که آسمان گریست، چند فصل پیش بود؟ خاطرهی نوازش خنک قطرات باران، تنها چیزی بود که این زردی خسته را در من زنده…
Elina Bagheri·۲ ماه پیشکهنه عشق منزیبای من… سلام بر تو، ای خاطرهای که هنوز در رگهای شب جاری است. سلام بر تو، ای کهنه عشق من، ای نامی که هنوز لبهایم از یادش میلرزن…
سودابه پوریوسف·۹ ماه پیشوداعبگذار از وداع بگویم،وداعی که نه در کلمات میگنجد، نه در فهمِ خاکیان،وداعی که چون سایهای سرد، بر پیشانیِ عشق افتاد.کس نمیداند، اما بود و ن…
رها ذوالفقاری·۱ سال پیشرفتنرفتنت، هولناکترین فعل صرف شده بود. به اندازه تصمیم به اتمام عظیم بود و به اندازه برنگشتنها، سوزاننده. ای از دست رفته و هرگز برنگشته، بگذا…