Arezoo·۱۳ روز پیشفرشته تبعید شدهتهوع مثل هیولایی در گلویم چنگ میاندازد. میخواهم همهی آنچه از تو در من مانده را بالا بیاورم.
Arezoo·۲۴ روز پیشاعترافات یک درونگراروزی که جادوگر سیاه ذهنم رو شکست دادم. امروز من یه ابَر قهرمان بودم...
Arezoo·۱ ماه پیشقفس بی صداسکوت، قفس بی صدای آدم هاست... بهم گفت هیچوقت ساکت نشو.گفت محتاج شنیدن صداتم... نیازم خوندن حرفای توئه... پس خودتو تکرار کن. بنویس و باز هم…
Arezoo·۱ ماه پیشماه کاملامشب ماه کامله. از اینجا که نشستم، چراغ چشمکزن سر خیابون پیداست.عجیب خلوته. ترکیب سکوت و صدای جیرجیرک، با نسیمی که موهامو به رقص انداخته،…
Arezoo·۱ ماه پیشزن درون آینهبه زن روبرویم نگاه میکنم. چه قدر خسته و فرسودهست…زیر نور کمرنگ اتاق، سایهاش هم بیحالتر از هر شب دیگر چسبیده به دیوار.به آرامی میپرسم:…