eli kamali·۱ سال پیشرقصامروز بیدار که شدم یه چیزی تو درونم هوار می کشید ....شروع کردم به پرت کردن و حواسم و کلی کار انجام دادم اما ،مثل دردی که حتی با خوردن مسکن…
Asiyeh mahmoodiدرکتاب باز·۲ سال پیشکسی اینجا زیر آوار است!از زلزله و عشق خبر کس ندهدآن لحظه خبر شوی که ویران شده ایاگر برمی گشتم به روزهای قبل از تو ...تمام درها را به روی خودم میبستم و به چله می ن…
امیر اسماعیلی·۳ سال پیشدفتر شعر » دیارِ ویرانیمیخواستم بنویسم ز دیارم، اما الحق که دیارم پر ز ویرانی بود با چشم خودم در مسجد شهر میدیدم از ریا سجده آخر حاجی چه طولانی بود
آقای ب·۳ سال پیشآن دو نفر که در ویرانی ها رقصیدندشهر محاصره شده بود، تانک ها از بیرون شهر خانه های باقی مانده را هدف میگرفتند ...
Mohammad Yekehtaz·۴ سال پیشبه یاد گلهای فراموش شدهبه یاد گلهای فراموش شدهبه یاد گلهای زیبا و خوشبویی که بذرهای توانمندشان بر زمینهایی کمتوان افشانده شد. سر بر نکشیدند و بالنده نشدند. تن…