parsax x·۱۶ روز پیشستارهها خاموش میشوند، فهمیدن میماندگاهی پستهای شش سال قبل را میبینم؛ پر از لایک و کامنت، پر از تلاش برای دیده شدن. اما مثل ستارهای بیفروغ خاموش شدهاند. درسش روشن است…
مداد سیاه·۶ ماه پیشظرفهای رویی به بهشت نمیروندهیچ آدم عاقلی، خاطرات یک دیوانه را جدی نمیگیرد.این را از تلاش مصرانه و بیرحمانه سیم ظرفشویی، برای برداشتن غذایی که به کف ماهیتابه رویی چس…
Nazanin·۸ ماه پیشفراموش کنفراموش کنبپذیر و فراموش کن تموم انچه ک روحت زلالت را به تالاب کدر و سیاه امروز تبدیل کرد شایداین پذیرش راه رودخانه ای را به مرداب جانت کج…
مائده جون·۲ سال پیشفراموشیهمه میگن فراموشش میکنی .زمان به سراغت میاد و تمام حافظت رو پاک میکنه و تو فراموشش میکنی .همه معتقدن فقط یکم زمان لازمه .اما هرچی فکر میکنم…
Cloudy mind·۴ سال پیشزهی خیالِ باطل!گفتم: یعنی اصلا متوجه نبود من نشده؟ یعنی بود و نبودم واقعا واسش هیچ فرقی نداره؟نگاهشو به پایین انداخت و با یه پوسخند جواب داد:خودت چی فکر م…
ابراهیم نجاتیدرتئوری قلم·۴ سال پیشاو نمی داند !رویش را برگرداند و به من لبخند زد . نمیدانست که از او متنفرم. از این که مثل قبل نیستم باخبر است ولی بعید میدانم که متوجهشده باشد که اکنو…