صدای اژدهای درختخوار در باغ پیچید.
درختان را نگریستم.
هیچ درختی نهراسیده بود به جز سرو تنهای میان باغ!
با زبان حال از او پرسیدم مگر تو را سروِ آزاد نمیگویند؟
بله مرا سروِ آزاد گویند!
پس چرا هراسیدی؟ آیا هراسات، آزاد بودنات را زیر سوال نمیبرد؟
هراسام نه تنها آزاد بودنام را زیر سوال نمیبرد، بلکه جوابی است بر آن!
این چگونه ممکن است؟
آن که آزاد است، بیدار و آن که بیدار است، در هراس!
هراسات از چیست؟
هراسام بهر خویش نیست، بهر سایر درختان باغ است که نمیهراسند!
حکایت درختانِ دیگر چیست که نمیهراسند؟
زمستان است و آنها در خواب خوش زمستانی!
تو چرا نمیخوابی؟
اگر خواب میرفتم، همیشه سبز نمیماندم!
راز همیشه سبزیات همین است؟
آری! آن که آزاد، همیشه بیدار است و آن که همیشه بیدار، همیشه سبز است!
در برابر اژدهای درختخوار، این همیشه آزادی، بیداری و سبزیات را فایدهای هم است؟
«آن که همیشه آزاد، همیشه بیدار و همیشه سبز است، کمتر زخم خواهد خورد و دیرتر خواهد شکست!»
عاقبت درختانی که خواب هستند چه میشود؟
درختانی که خواب هستند، زخمهای بیشتر، بزرگتر و عمیقتری خواهند خورد و زودتر خواهند شکست!
پس عاقبت تو و دیگر درختان در نهایت یکسان است؟
آری! عاقبت هر دومان شکستن است، امّا شکستن در بیداری با شکستن در خواب، هرگز یکسان نیست!
تفاوت این دو در چیست؟
شکستن در بیداری، اوج عزّت و شکستن در خواب، اوج ذلّت است!
دو مطلب قبلیم:
حُسن ختام اول: به نقل از کتاب"طبقات سامری: زر و زور و زمین در دو دههی پسین"؛ اثر نویسندهی افغان"محمد شاهفرهود".
مطلب بعدیم (البته به شرط حیات و دور ماندن از ممات!):
ماهنامه دستانداز: شماره ۱۷
در این مطلب اسامی برندگان آخرین مسابقه دستانداز (مربوط به ماهنامه شماره شانزده) را خواهم آورد و موضوعات مسابقه جدید را مطرح خواهم کرد. انشاءالله