یه نهال کاج جلوی خونه ای که تازه خریده بودم کاشتم.هر سال سبزتر و بلندتر از سال قبل می شد تا اینکه وسط یه تابستون دیدم یهویی داره خشک می شه.دور و ور درخت رو گشتم ببینم آفتی چیزی زده بهش یا نه که متوجه بوی بنزین شدم.دیدم خاک کنار درخت رنگی تر از بقیه جاهاست.یه مشت از خاک رو برداشتم بو کردم دیدم بعله یه از خدا بی خبری پای درخت بنزین ریخته.شکّم به همسایه مون رفت.چون دو سه روز قبلش جلوی خونه مون ماشین پارک کرده بود،منم پنجرش کردم تا براش درست عبرت بشه دیگه ماشینشو اونجا پارک نکنه.رفتم زنگ خونه ش رو زدم.همین که اومد دم در بهش مهلت ندادم تا اونجایی که می خورد زدمش.علیل شد افتاد گوشه خونه.خونه رو فروختیم دادیم برای دیه همسایه ولی بس نشد.اگر می کشتمش برام ارزونتر تموم می شد.افتادم توی زندون.اینقدر این زندون لعنتی طول کشید که زنم طلاق غیابی گرفت و رفت شوهر کرد.بچه هامم با خودش برد.وقتی از زندون آزاد شدم رفتم پی بچه هام.دیدم اونام از دست رفتند.دخترم به راه بد کشیده شده بود.پسرمم مواد فروش شده بود.زندگیم از بین رفته بود.به چه کنم چه کنم افتاده بودم که یکی گفت مادر زنت حالش خوب نیست پیغوم داده بهت خبر بدم یه سر بری پیشش.مادر زنم زن خوبی بود.رفتم ببینم چی می گه.با اشک و ناله گفتش:«اون درخت کاج جلوی خونه ت رو من خشک کردم.آخه یکی بهم گفت درخت کاج اصلاً شگون نداره.منم که نمی خواستم بلایی سر شما بیاد یه شب یواشکی بنزین ریختم پاش تا خشک بشه.حلالم کن!»
مطلب هایی که هفته گذشته منتشرشون کردم:
از شما دعوت می کنم،جدیدترین پُستی که با هشتگ«حال خوبتو با من تقسیم کن»منتشر شده رو بخونید:
یک معذرت:
از همه دوستانی که به نظر ارزشمند آنها در زیر مطلب«ویرگول عزیز!خوابی یا بیدار؟!»پاسخ ندادم معذرت می خوام.پاسخگویی به این نظرها،نیازمند صبر و حوصله و بحث های طولانی است که در حال حاضر از توان جسمی و روحی بنده،خارجه ولی همین قدر بگویم که دلیل اصلی بنده در اعترض به انتشار این پست ها این است که برخی از اعضای ویرگول و حتی نویسنده های آن ده یازده ساله هستند و از آنجا که هنوز به آن پختگی لازم برای تشخیص خوب از بد نرسیدند این پُست ها می تواند برای آنها فاجعه بار باشد.پست هایی که گاهی مخاطب را به مصرف مواد و مشروبات الکلی ترغیب می کنند و یا از کلماتی استفاده می کنند که برای این سنّ و سال به هیچ وجه مناسب نیست.
حُُسن ختام:آهنگ«ماهیگیر»به خوانندگی مرحوم مازیار(عبدالرضا کیانینژاد):