حجت محبی·۳ ماه پیشدیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست...ز چشمانت به جانم شعله جاریستهوای عاشقی در هر کناریستنسیم از زلف تو بویی نداردکه عطرش آیهای از روزگاریستبه باغ خندهات گل میدمد بازجهان بی…
حجت محبی·۳ ماه پیشچت چی پی تی شعر میگوید ولی بی احساس!بر خاک فتاده تاجی از آهنآراسته از زنگِ غمی کهنگویای شکوهی رفته از دستبر باد سپرده عرش و انجمنروزی به سر شاهانهای بودامروز ولی در غربت و مح…
حجت محبی·۴ ماه پیشجرم این پیله که پروانه نشد...جرم این پیله که پروانه نشد پای خودت(مهزاد رازی)بر این راهی که تازیدیبه نعش خویش نازیدیغروری بر جهان بستیتو غریدی نسازیدیلعین است فربهی جا…
حجت محبی·۹ ماه پیشمازمنم طوفان بی کینهمنم گرداب در سینهمنم زخمی پی پینهمنم اقلیم دیرینهمنم در حسرت آدمنمودم چای را یک دمنیاسودم دمی از دمشدم معصوم بی همدمحقیقت…
حجت محبیدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱۰ ماه پیشبسمل میکنم این عشق رامن آن ابرم که میخواهد ببارد دل تنگم هوای گریه دارد دل تنگم غریب این در و دشت نمیداند کجا سر میگذاردبه اعماق دلم رنگ رخی نیستبه رو افتاد…
حجت محبیدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱ سال پیشاینک رسیدندر منتهی زمین روزی باران خواهد گرفتروزی باران گلبرگ های سرخ رز را مست خواهد کردروزی بوی آن باران مرا جان دوباره خواهد بخشیدآن باران مرا رشد…
حجت محبی·۱ سال پیششاید رشد...مرا با موجی از طوفانبه زیر نخل خرما هاکنار بوتهی سنبلبدست طاقت و امیدبه زیر خاک خواهی بردتو بر من عشق میتابیمن از گرمای تو سیرمتو با من…
حجت محبی·۱ سال پیشپنجرهی خیالیمبتلايم ميكني، اينقدر ناكافي نباشقدري از شوق دلت ولخرجي ويرانه كنمن كه در اين خانه بر بام خودممي نهم پامیزنم دستمیروم تا شوق خودسّر صحبت با…
حجت محبیدرشاعرانه"·۱ سال پیششاه شو...فرصت تردید نیست این باغ را رخصت تسهیل مده این داغ را گفتنی ها را بگو با خون رگ گر قضا هم شد منه این کاغ را لال کن اندیشهی بدخواه خود…
حجت محبیدرشاعرانه"·۱ سال پیشمصطفیرو به جهان دگر، نور از آن تو استقبله که معراج توست، سور از آن تو استمست چنان آمدی در بر دلدار خودشمس ز تو میبرد، هور از آن تو استعاشق این…