الهه حیدرپور·۳ روز پیشمشتی فقط پیمانبا گردندَرمیونیِ گردنکُلفتهای تهران و قسَمِ قرآن، مژگان راضی شد بشینه صندلی جلوی پیکان تا سنگاشو وا بکَنه با خودِ آقای مهران. اصن هیچیشو…
الهه حیدرپور·۲ ماه پیشاز سری سرودههای سیزدهسالگیکودک سیزدهسالهٔ یارندیده + لکن تب معشوق کشیده؛دلبرا جامٖ جَم و جان و جهان خون کردی آسمان را شفق و مشرق و مغرب کردی سر شوریده و شیدایی و…
الهه حیدرپور·۲ ماه پیشمرادم شمس...شهرۀ آفاق، شورآفرینِ بیاغراق، شالودۀ اشراق، شهنشه فراق، معشوق عشاق، سنتشکنِ خلاق، مخالف استنطاق، اسطورۀ انفاق، دشمن نفاق، فرخ و فرخنده ب…
الهه حیدرپور·۲ ماه پیشکمی شعر...سیزدهساله بودم که چشمهٔ ذوق و قریحه بر کوهسارٖ زبان و دندان و زنخدان جوشش گرفت و اولین ابیاتی که اتفاقاً هیچ تلاشی برای قافیهسازی و موزون…
الهه حیدرپور·۲ ماه پیشهرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشقگفتم: عشقگفت: حزین!گفتم: نه، رنگین.گفت: نه، خاکستری و سنگین!گفتم: داروی بر بالین.گفت: قبول ندارم، درد است و بیتسکین!گفتم: ببین، در مسلک عش…
الهه حیدرپور·۲ ماه پیشغَمغم، این غولٖ غربتیٖ قوی که از قعر قلعهٔ غبارگرفتۀ قیرگونش، قاطرِ فاسدِ غاصبش را هِی کرد و بی قوم و قبیله، بر قیصرِ قصرِ غِنا، یکتنه قشون ک…
الهه حیدرپور·۲ ماه پیشقوامنامهٔ قهوهقهوه، این تلخٖ طاقتفرسایٖ تخس، به طرفةالحیلی تنبانٖ تنگٖ قیطونیاش را بر هیکل نکرهٔ چندتُنیاش ورکشید و از رختوریخت کولیمنشش، بهتمثال…
الهه حیدرپور·۲ ماه پیشچند مَنِ نیممَنیخودم هم نفهمیدم چه شد که تئاتر شلوغ زندگیام، به قوارهٔ یک پیرمرد نقال در قرن ۲۴ درآمد.درست جایی که نیاز به شنیدهشدن داشتم، شنوندهها چماق…