رهرو·۲ سال پیششهر پوچوقتی نفسم یارم نشدحتی خداهم همراهم نشدباید میگرفتمت راحت ا پشتکه تنها فانتزیمم حقیقت نشدخسته و بیجون کنارم همینتنهام تنهام تنها ترینمیگذره…
رهرو·۲ سال پیشریسمان مغزه منبعضی وقتا دلم میخواد بنویسم پشت سره هم .تند تند تند از تخیلاتم.ارزوهام هدفام خیلی حسه خوبی داره اینارو نوشتن
رهرو·۲ سال پیشیک شبشبی از میان این همه درد امید میرویددله کافر این شخص سخن میگویدزبان باز کند از تو تک خدایه قلبشو هر روز مست تو چون گل. تورا میبویدمیروم عاشق…
رهرو·۳ سال پیشبی نامن یهبی تعادلبیماربی عقلبی داربی سوادبیکاربی شعور بی جابی سازکه بی گداربی تاقتبیدارممن یه خستمخسته از بی نا های تو زندگیمکه منو بیجا از آسو…
رهرو·۳ سال پیششدهشده بغض کنی ولی لبخند بزنیشده تنها بشیو هی غر بزنیشده بگی اصلا از همچی رسماً میبرمبگی یه ضربدر میکشم رو آدمایه دورمبگی همه یه طرف، منم یه ط…