محمدِ مهدی·۱ سال پیشبیست سالگی؛ تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقیهمیشه چیزی از درهمشکستگیتان در شما باقی خواهد ماند. این را به خود هم بگویید، چراکه مایهی آرامش است که بدانید که هیچ گاه تسلی نخواهید یاف…
محمدِ مهدی·۱ سال پیشجهان و من (به مناسبت 19 سالگی)ایده نوشتن این متن بعد از خوندن نوشته امیل چوران با همین عنوان در روز تولد 22 سالگیش به ذهنم رسید. البته نه من اندازه امیل چوران فهیم و فی.…
محمدِ مهدی·۳ سال پیشکلافگی، کلافگی، و چی؟ کلافگیای عزیز از دست رفته ام! سلام! گاهی اوقات انسان توان سرکوب میل به نوشتن و صحبت کردن و پراکندن احساساتش را ندارد. برای من که تمامی عمرم از بی…
محمدِ مهدی·۳ سال پیشماشین زمان من، سال ۱۴۰۰ و قضایای دیگر ...من یک ماشین زمان ساخته ام. خود به خود کار میکند.یعنی انرژی نمیبرد یا اگر میبرد نمیدانم از کجا پیدایش میکند.این بار برای بار آخر تستش میکنم.…
محمدِ مهدی·۳ سال پیشچون چیزی نخواهی، رنجی نماند :)من برگشتم! بعد از حدود یک سال. یک سال پر از فراز و نشیب و خستگی، یک سال کنکوری!
محمدِ مهدی·۵ سال پیشعمیق ترین نقطه دنیاچیزهایی که من حس میکنم ، نمی شود به کلمه درآورد. اگر هم بشود، کلمه ها به زبانی نیستند که کسی بفهمد ...