پستهای مرتبط با داستانک تعداد کل پستها: ۷ سایر پستها با این تگ در ویرگول مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه سوالات بیپاسخ ۰۶:۱۰قهوهاش سرد شده بود، غرق در بوی کاغذهای کاهی و متنهای دستنخورده... مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۵ دقیقه زبان سرخ با داد و فریادهایی که منشا آن را نمیدانستم، یکمرتبه مثل آدمهای جنز... مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه یــک اشـــتباه بــزرگ سکوت وهم انگیزی برقرار شد، تنها شخصی که زنده بود و در حالت شوکه، پاهای... مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه خوابگردِ بیجان به محض اینکه کوبهای محکمی به سینهام خورد، شروع به لرزیدن کردم و با د... مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه ممارستِ بیکاری تنها صحنهای که به یاد دارم، لحظهای بود که پدرم به سرعت میگمیگ به من... مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه ۰۳:۰۴ با صدای چند ضربه به شیشه از خواب بیدار شدم، اول فکر کرد صدا از پنجره م... مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه پیله رفتن حاج یعقوب در حالی که بر روی تخت دراز کشیده بود ، از سقف کوتاه خانهاش...
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه سوالات بیپاسخ ۰۶:۱۰قهوهاش سرد شده بود، غرق در بوی کاغذهای کاهی و متنهای دستنخورده...
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۵ دقیقه زبان سرخ با داد و فریادهایی که منشا آن را نمیدانستم، یکمرتبه مثل آدمهای جنز...
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه یــک اشـــتباه بــزرگ سکوت وهم انگیزی برقرار شد، تنها شخصی که زنده بود و در حالت شوکه، پاهای...
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه خوابگردِ بیجان به محض اینکه کوبهای محکمی به سینهام خورد، شروع به لرزیدن کردم و با د...
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه ممارستِ بیکاری تنها صحنهای که به یاد دارم، لحظهای بود که پدرم به سرعت میگمیگ به من...
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه ۰۳:۰۴ با صدای چند ضربه به شیشه از خواب بیدار شدم، اول فکر کرد صدا از پنجره م...
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه پیله رفتن حاج یعقوب در حالی که بر روی تخت دراز کشیده بود ، از سقف کوتاه خانهاش...