شاهرخ خیرخواه در ،نویسنده رمان مقاله ،وآرایه های ادبی ۱ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه نگو از عشق #نگوازعشق هیچ بامن نگو از عشق! در من هزار زخم مانده که گر گشایم هر د...
شاهرخ خیرخواه در ،نویسنده رمان مقاله ،وآرایه های ادبی ۱ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه اگر مرحم چرک نمی کرد #اگرمرحم_چرک_نمیکرد در کشاکش یک التماس پنهان امید رنگ باخت! چهرها...
شاهرخ خیرخواه در ،نویسنده رمان مقاله ،وآرایه های ادبی ۱ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه شب که میشود زیستن،وهمواره زیستن_رسالتی ست که بدان مبتلاییم،اما مرگ...استحاله ای س...
شاهرخ خیرخواه در ،نویسنده رمان مقاله ،وآرایه های ادبی ۱ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه بوی باروت #بوی_باروت چنان سنگربانی تیر خورده زیر نورِ مهتاب ناگزیر، تند تند...
شاهرخ خیرخواه در ،نویسنده رمان مقاله ،وآرایه های ادبی ۱ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه بلوغ تنهایی #بلوغ_تنهایی همیشه تنهایی زودبه بلوغ میرسد آینه ازحقیقت میگوید انکار...
شاهرخ خیرخواه در ،نویسنده رمان مقاله ،وآرایه های ادبی ۱ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه رحم #رحم هنوز در رحم خدا بودم که جهان بامن حرف میزد! از جوهره تعالی می مک...
شاهرخ خیرخواه در ،نویسنده رمان مقاله ،وآرایه های ادبی ۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه نور باله می رقصد #بخداقسم بخدا قسم بخدا قسم که در وفوارهای نفت هنوز گرمای خونِ برادران...
شاهرخ خیرخواه در ،نویسنده رمان مقاله ،وآرایه های ادبی ۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه الوادم #الوادم در رودخانه شب در یورش تاریکی بوی هیمه خیس می آید! در یورش نور...
شاهرخ خیرخواه در ،نویسنده رمان مقاله ،وآرایه های ادبی ۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه مینیمال داستان منینمال
شاهرخ خیرخواه در ،نویسنده رمان مقاله ،وآرایه های ادبی ۲ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه خدا جهان را شخم می زند #خداجهان_راشخم_میزند شکی ندارم! آری آری یقیناً این رود که از خون آکنده...