دست به قلم·۴ سال پیشداستان ابی اکولایزر - مردی که دنیا رو تغییر داد- قسمت نهمروز ها پشت سر هم می گذشتن . شبنم هر روز کل خونه رو تمیز می کرد . غذا می پخت و با ابی صبحانه و شام می خوردن ، اونم از اون صبحانه های مفصل که…
دست به قلمدرانتشارات فریبرز·۴ سال پیشداستان ابی اکولایزر - مردی که دنیا رو تغییر داد- قسمت هشتمبعد از خوردن پیتزا شبنم گفت " اسی به من گفته که شما نوشیدنی های بد مزه ای دارید ؟ می تونید به منم هم از اونا بدید . من نمی تونم شب ها خوب ب…
دست به قلمدرانتشارات فریبرز·۴ سال پیشداستان ابی اکولایزر - مردی که دنیا رو تغییر داد- قسمت هفتمادامه داستان شبنم وقتی جالباسی رو به یک طرف کشید درب چوبی باز شد و در مقابلش یک اتاق بزرگ رو دید .اتاق کاملا سفید و بزرگ بود. وارد اتاق شد…
دست به قلمدرانتشارات فریبرز·۴ سال پیشداستان ابی اکولایزر - مردی که دنیا رو تغییر داد- قسمت ششمادامه داستان :فردای اون روز کارگاه به اسی زنگ زد که بیاد و بره پیش ابی تا قضیه سی برابر با سیصد نیست رو مشخص کنه . اما واقعا قضیه از چه قرا…
دست به قلمدرانتشارات فریبرز·۴ سال پیشداستان ابی اکولایزر - مردی که دنیا رو تغییر داد- قسمت پنجمبعد از خوردن اون نوشیدنی بد مزه اسی پلنگ یک چرت کوتاهی زد . تا اون موقع ابی هم کمی روزنامه همشهری خوند . از تو کتاب هاش کتاب " آشپزی پیمان…
دست به قلمدرانتشارات فریبرز·۴ سال پیشداستان ابی اکولایزر - مردی که دنیا رو تغییر داد- قسمت دومکارگاه یک روز کامل رو فکر کرد که چیکار کنه . مرتب نقشه کشید و برنامه ریزی کرد.تمام نقشه ها و طرح ها رو روی یک کاغذ کشید . ابزارهای لازم رو…