مصطفی ابوالمعصومی·۳ ماه پیشنوشتهي هفتم: خداحافظی با کافهبازار و رویارویی با چالشهای جدید در گروه مالی آگاهداستان من رسیده به بهمن سال ۱۳۹۸. در دنیای درونم، شکهایی به قوهي عاقلم پیدا کرده بودم اینکه آیا اصلا توانایی پاسخ به سوالهای اساسی زندگی…
مصطفی ابوالمعصومی·۶ ماه پیشنوشتهي ششم: تجربهي وجهِ جدیدی از شک و شروعِ یک مرحلهي جدید در زندگیمدر خانهی عماد با خانمی به نام ریحانه امامی آشنا شدم. آدمی که قسمتی از آرزوهایی که نزیسته بودم رو زیسته بود. چون میدونم که خودش راحت نیس…
مصطفی ابوالمعصومی·۶ ماه پیشمتن پنجم: گریزی به آنچکه تا روز آخر در کافه بازار دنبال کردمقرار بود که در این نوشته به نقل داستانهام با گروههای کاری خدمات رفاهی و حراستی بپردازم. اما خب بعدش فکر کردم با وقفهای که ایجاد میشه احت…
مصطفی ابوالمعصومی·۷ ماه پیشقسمت چهار- تجربهی مجدد تهی شدن و پیدا کردن یک راه فرارحسِ تهی شدن رو برای بار دوم داشتم تجربه میکردم. مقصدی که برای شرکت در ذهنم تصور کرده بودم، قسمتِ عمدهی انگیزهی حرکت و تلاشم در کافه بازا…
مصطفی ابوالمعصومی·۷ ماه پیششروع داستان زندگیِ حرفهای من - قسمت سوم- شروع چالش با ماهیت ارزشآفرینی شرکتشرکت با سرعت باور نکردنی داشت رشد میکرد. ظرف سه سال از ۲۰ نفر به حدود ۳۰۰ نفر رسیده بودیم. دفتر مرکزی رو سر یه داستانی به صورت ضربتی به یه…
مصطفی ابوالمعصومی·۸ ماه پیششروع داستان زندگیِ حرفهای من - قسمت دومنقشی که در سازمان بهم سپرده شده بود خیلی مبهم بود. اکثر کارها بیشتر از جنس رتقوفتقِ امور روزانهی دفتر بود. انجامِ این جنس کارهای عملیات…
مصطفی ابوالمعصومی·۸ ماه پیشمقدمهای بر آنچکه یک تجربهگر زندگی قرار هست بازگو کنداین مجموعه نوشتاری که قصد دارم اینجا به اشتراک بگذارم، داستانی است از یک سفر فکری و تلاش برای به واقعیت پیوستن اون در جهانی واقعی؛ روایتی ا…