آنالی اکبری·۴ سال پیشپذیرفتن حقیقتپذیرفتن حقیقت، زندگی را کمی آسانتر میکند. حقیقت این است: زندگی سخت و غیر منصفانه است و باید با آن کنار بیاییم، چون چاره دیگری نداریم.لا ب…
آنالی اکبری·۴ سال پیشدنیای واقعیدنیای واقعی شبیه به کارخانهای است که آدمها را به صف روی غلتک میچیند و میکوبد و میسابد و تزریق میکند و بالاخره در بستهبندیهایی شبیه…
آنالی اکبری·۵ سال پیشسریال آخرالزمانیاحتمالا همین حالا که ما خیره شدیم به آینده تار و مبهم پیش رویمان، گروهی طرح سریال جدیدشان را به نتفلیکس بردهاند و سال دیگر به تماشای سریال…
آنالی اکبری·۵ سال پیشزن میانسالهزار سال پیش برای مجلهای یادداشتهای کافه گردی مینوشتم. کارم این بود که یک نفره راهی کافهای شوم، قهوهای سفارش دهم، دفتر و خودکارم را رو…
آنالی اکبری·۵ سال پیشاستخراستخر سرپوشیده بر خلاف استخر روباز، جایی است که آدمها واقعاً برای شنا کردن میروند. آب پر است از کلاه شنا و پایین تنههای رنگارنگی که زیر…
آنالی اکبری·۵ سال پیشفراموشیسریالی میدیدم که در آن دیوانگانِ ساکن تیمارستانی فهمیده بودند مریض نیستند، بلکه مشکلاتشان به خاطر قدرتهای ویژهای است که دارند. قدرتهایی…
آنالی اکبری·۵ سال پیشهیولای درونی آدمهاهیولای درونی آدمها در دو جا با اشتیاق پوست را میشکافد و بیرون میآید؛ در شبکههای اجتماعی و پشت فرمان در حین رانندگی.آدمهای آرام و مبادی…
آنالی اکبری·۶ سال پیشعینکی از آیندهشاید چند وقت بعد عینکهایی ساخته شوند که بشود با آنها وجود واقعی انسان را تماشا کرد. از اسکلت و گوشت و روده و رگ و خون حرف نمیزنم؛ منظورم…
آنالی اکبری·۶ سال پیشجشن تولدهای دهه هفتادجشن تولدهای دهه هفتاد رسوم خاصی داشتند. جدا از بازیهای به غایت رقابتی و گاز زدن سیب بدون کمک دست و گذاشتن پرتقال توی قاشق و گذاشتن دسته قا…
آنالی اکبری·۶ سال پیشبهم فرصت بدهفرصت بده. فرصت بده به یاد بیاورم آن طوفان پاییزی را. ساعت 6 عصر را. عصری که شبیه نیمه شبی تاریک بود.