آزاده شکری·۴ ماه پیشمَننوشت! ناگهان از ما دردهایی زاده میشود که هیچ گاه آبستن آنها نبودهایم.غمهایی به سراغ آدمی میآید گاهی که تا بُن استخوان را میسوزاند و چارهای…
فاطمه زهرا جوکار·۲ سال پیشخانواده ی ((تفاوتچی))اینجا بابچه های بانیاز ویژه اشنا میشوید تفاوتچی؟ سیپی .سندروم .اتیسم .ای بی و...
سانیا علی نژاددرنامـهای به تو که نمیخوانی·۲ سال پیشنامه هایِ جا مانده از جا تَکهمحبوب من، سلام!حال که دستی به قلم دارم و برای تو، خواهم نوشت بیا و در فراسوی هرآنچه هست و نیست برای هم جان بدهیم.بیا تا جهانی پر از دلدادگی…
سانیا علی نژاد·۲ سال پیشنوشته ساعت چهار صبحباید خیلی چیزارو طرد میکردم و پشت سر میزاشتم. وقت زیادی نداشتم. باید از لابهلایِ دفترچههام یکی رو انتخاب میکردم. حتما تویِ اونا کلی خاط…
پارسا زندی·۲ سال پیشآفتابگردانِ ونگوک!شاید قدیم تر ها عشق را ساده تر می دیدم.شاید دنیایِ تیرهی الانم روی نوشته هایم تاثیری نداشت.گزیده ای از متنی که به گمانم ۳ یا ۴ سال پیش نوش…