آلتین🥀·۴ ماه پیشرزی در دنیای زیرین p4با حرص می چرخم و با تصویر خودم در آیینه مواجه می شوم .نوک انگشت هام تیز شده و گوش هام کشیده .چشم هایم تیره تر شده اند و پوستم سفید تر و پای…
Ayhan_mihrad·۵ ماه پیشدر فراز رویاهای سیاهDark day's. Ayhan_mihrad. رمان کوتاه در فراز رویا های سیاه.
بورخ·۵ ماه پیشقمار با سکه شکستهدر دل کوچههای باریک عصر قاجار، فرهود با عبایی که بوی حسرت میداد، زیر نور فانوس قمارخانه ایستاده بود. شب، آرام اما سنگین، سایههای کشداری…
مهرشاد امپرور·۱ سال پیشرمان کوتاهسلام من مریم م الان ۱۶ سالمه این داستان برا یه سال پیش ه تهران زندگی میکنم یه روز که از کلاس زبانم برگشتم خونه حدود ساعت ۴ بود هیچکس رمانن
Intellectual Badassدرنامحبوب·۱ سال پیشخیابان های گم شدهشهر، در سکوتی سنگین فرو رفته بود. هوای خفهکنندهی تابستان، با بوی خاک و آسفالت داغ، خیابانهای خلوت را پر کرده بود. من، مثل هر شب، بیهدف…
آخرین فصل·۱ سال پیشداستان کوتاه آرتمیسدختری که به دنبال قاتل خانوادشه تا انتقام بگیره اما وقتی با قاتل رو به رو میشه ..
Negar Azar·۱ سال پیشمعرفی کتاب ویرانم کن اثر طاهره مافیویرانم کن، یک رمان کوتاه که بین اتفاقات رمانهای «خردم کن» و «گشوده کن مرا» رخ میدهد، به درون ذهن وارنر، رهبر بیرحمِ سری رمانهای «خردم ک…
marshmallowدرقماربازان زندگی·۱ سال پیشپیرمرد و دریاانسان واقعی ممکن است نابود شود ولی هرگز شکست نخواهد خورد!
Khvtiri·۲ سال پیشاحساسات خفه شده | به قلم محمد خطیریبرای مطالعه نوشته های بیشتر به صفحه من مراجعه فرمایید .
Khvtiri·۲ سال پیشقلب تاریک تر از شب بی ماه و ستاره | به قلم محمد خطیریبرای مطالعه نوشته های بیشتر به صفحه من مراجعه فرمایید .