مهرشاد امپرور·۱۸ روز پیشرمان کوتاهسلام من مریم م الان ۱۶ سالمه این داستان برا یه سال پیش ه تهران زندگی میکنم یه روز که از کلاس زبانم برگشتم خونه حدود ساعت ۴ بود هیچکس رمانن
نامحبوبدرنامحبوب·۲ ماه پیشخیابان های گم شدهشهر، در سکوتی سنگین فرو رفته بود. هوای خفهکنندهی تابستان، با بوی خاک و آسفالت داغ، خیابانهای خلوت را پر کرده بود. من، مثل هر شب، بیهدف…
Cinemathink·۴ ماه پیشداستان کوتاه آرتمیسدختری که به دنبال قاتل خانوادشه تا انتقام بگیره اما وقتی با قاتل رو به رو میشه ..
Negar Azar·۴ ماه پیشمعرفی کتاب ویرانم کن اثر طاهره مافیویرانم کن، یک رمان کوتاه که بین اتفاقات رمانهای «خردم کن» و «گشوده کن مرا» رخ میدهد، به درون ذهن وارنر، رهبر بیرحمِ سری رمانهای «خردم ک…
marshmallowدرقماربازان زندگی·۵ ماه پیشپیرمرد و دریاانسان واقعی ممکن است نابود شود ولی هرگز شکست نخواهد خورد!
Khvtiri·۶ ماه پیشاحساسات خفه شده | به قلم محمد خطیریبرای مطالعه نوشته های بیشتر به صفحه من مراجعه فرمایید .
Khvtiri·۸ ماه پیشبال های سوخته یک فرشته | به قلم محمد خطیریبرای مطالعه نوشته های بیشتر به صفحه من مراجعه فرمایید .
Khvtiri·۹ ماه پیشقلب تاریک تر از شب بی ماه و ستاره | به قلم محمد خطیریبرای مطالعه نوشته های بیشتر به صفحه من مراجعه فرمایید .
Khvtiri·۹ ماه پیشنقش و نگاری نو برای انسان | به قلم محمد خطیریبرای مطالعه نوشته های بیشتر به صفحه من مراجعه فرمایید .
Khvtiri·۹ ماه پیشدرود بر بارش گلوله های سرخ | به قلم محمد خطیریبرای مطالعه نوشته های بیشتر به صفحه من مراجعه فرمایید .