میلاد احمدی·۵ ماه پیشآرزو، ...، وصالحدود چهل سالش بود. در رو باز کرد. از چهرش خستگی میبارید. مرد زحمتکش خونواده به محض ورود با یه هدیه روبرو شد...
نمیدانم·۸ ماه پیشروایت خود از فیلم portrait of a lady on fire (بخش پایانی)قصد دارم از میان فیلم به آخر فیلم گذر کنم. گویی آخر فیلم آنجایی است که ببینده مجذوب فیلم میشود. کارگردان فراغ و حسرت وصل شدن دو عاشق را ت…
Amin Haririan·۳ سال پیشنامههایی از گذشته (۱)در این بیابان هموار و بیپایان به سختی قدم برمیدارم. رو به جلو بیآنکه بدانم به کجا میروم. شانههایم زخم شده و خون، لباس کهنه و پارهام ر…
جُرجی·۶ سال پیشابرهای خردسالیهمه چی از زمانی شروع شد که "ش" بعد از پنج سال و سه ماه ولم کرد. اونم چجوری... سرم شیره خوشگلی مالید اولش و با یه غمنامه خانوادگی ازم خواست از هم فاصله بگیریم. ظاهرا برادرهاش و خانواده ش فشار شدیدی آورده بودن و میگفت دیگه از زندگی سیر شده. گفتم باشه اشکالی نداره، ازدواج میخوای بکنی؟ گفت نه عمرا. سعی کردم درکش کنم.گفتم باشه بذار حالش خوب بشه چند وقت دیگه میرم س...