پدرم

کشف داستان‌ها و تجربه‌های یادگاری با «پدرم» در ویرگول، جایی که عشق، حکمت و خاطرات جاودانه به اشتراک گذاشته می‌شوند.
شروع نوشتن
پست‌ها: ۱۷.نویسندگان: ۱۶
جدیدترین‌ها
mohammad mahmoudi·
۱ ماه پیش

آن چند ثانیه ی من، پدرم و جاده

شب، خنکای فروردین را با خودش آورده بود. نورهای جاده مثل خط‌هایی در تاریکی کشیده شده بودند. ساعت نزدیک دوازده بود. من و پدرم با کامیون نارنج…
آن چند ثانیه ی من، پدرم و جاده
خانوادهخواندن ۳ دقیقه
۲
۰