دوست ویرگولی مان-آقای حسن شیخ-چند وقت پیش مطلب یک دقیقه ای تحت عنوان «زندگی با آدمهای مذهبی سخت است» نوشتند و در آن مسائلی را به افراد مذهبی، نسبت دادند. با نگاه به نظرهای زیر مطلب ایشان، این طور استنباط می شود که تمام یا بخشی از مطلب ایشان مورد قبول اکثر خوانندگان قرار نگرفته است. نظر خودم نیز به جزء آنچه در زیر آن مطلب نوشتم، این است که ایشان همچون خیلی از ما و از جمله خودم، در نوشتن این مطلب مقهور «تفکر قالبیِ» گشته اند.
از میان حجم کثیر خطاهای شناختی که ذهن انسان را گرفتار می کنند، خطای«تفکر قالبی» بر روی بسیاری از قضاوتها و تحلیلهای اجتماعی ما، اثر می گذارد و به همین دلیل آگاهی از آن، اهمیت خاصی دارد. امّا تفکر قالبی چیست؟
تعریف ویکی پدیا از تفکر قالبی یا استریو تایپ:
تفکر قالبی (به انگلیسی: stereotype)به یک نظر از پیش تشکیلشده در ذهن جمعی گروههایی از جامعه اشاره دارد، که مانع قضاوت و شناخت منطقی افراد نسبت به دیگران شده و ویژگیهای خاصی را به تمام اعضای یک گروه دیگر یا مجموعهای متفاوت نسبت میدهد. این امر سبب میگردد افراد برپایهٔ اطلاعاتی ناچیز و تصورهای کلیشهای خود که غالباً برگرفته از جامعه یا رسانهها است، بدون آنکه شناخت کافی از دیگران داشتهباشند، نسبت به آنها قضاوت کنند.
معمولاً جمله هایی که از تفکر قالبی ریشه می گیرند، این گونه آغاز می گردند: ایرانیها... ،خارجیها... ،شمالیها... ،تُرکها... ،لُرها... ،یزدیها... ،اصفهانیها... ،مردها... ،زنها... ،دخترها... ،پسرها... ،سیاهها... ،سفیدها... ،بورها... ،بانکیها... ،سپاهیها... ،آخوندها... ،مذهبیها... و قس علی هذا.
برای این که مفهوم تفکر قالبی را بیشتر دریابید پیشنهاد می کنم به قسمت چهارم پادکست روزن تحت عنوان «باربیهای فوتبالیست» که کار خوبی است از خانم«هدیه میری مقدم»، گوش بدهید. بنده گوش دادن به این پادکست را مدیون مطالعه ی سلسله مطالب پادکستی دوست خوبم-آقای حسین قربانی-هستم.
مطالبی که هفته ی گذشته منتشر کردم(به ترتیب جدیدترین):
فهرست نوشته هایی که توی روزهای گذشته خواندم و به نظرم حیفه که کم خوانده شوند یا چه بهتر که بیشتر خوانده شوند(بدون ترتیب!):
دوستان عزیزی که جای مطلب خوبشون اینجا خالیه به بزرگی خودشون ببخشند.
حُسن ختام: