ویرگول
ورودثبت نام
پروکسیما
پروکسیمادر تلاش برای «ایستادن بر روی شانه غول‌ها» | Mo3Beh@
پروکسیما
پروکسیما
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

نامه‌ای به آنانی که مرا دوست می‌دارند


تا حالا هزاران بار در فیلم و کتاب‌ها دیده‌ایم که میگن "من برات میمرم". ولی آیا تا بحال شنیدید به کسی بگن "من برات زندگی می‌کنم"؟ چرا نمیتونیم برای کسی زندگی کنیم؟ چرا ارزش زندگی کردن از مردن کمتره؟ گاهی به این فکر می‌کنم شجاعت تنها چیزی نیست که قراره نقش بازی کنه. خیلی از فداکاری‌ها هستند که در عمل کوچک به نظر میرسن ولی تلاش بیشتری براشون انجام شده مثل نقش شهیدی که در لحظه میمره با اسیری که سالها زجر می‌کشه.

اگر با اغماض به لیست خالی گیرندگان این نامه نگاه بندازیم، شاید نقش اونهایی که مقدار حتی کمی من رو دوست دارند مثل مسئله بالا، دوست داشتن مثل یک فداکاری هست که کسی برای اون تره خورد نمیکنه. انگار واقعا محبت زیاد تبدیل به وظیفه میشه.

بهرحال جوری که من خودم رو شناختم، گمان می‌کنم دوست داشتنم امری عذاب آور باشه چون من آدم‌های نزدیک خودم رو بشدت اذیت می‌کنم:) شاید هم انتظارات اون‌ها از رابطه دو طرفه به جا نمیارم و در ادامه طرف ترک کنه اصلا بره....بهرحال ای مخاطبین نامه اگر اذیت شدین یا انتظاراتتون کاملا به جا آورده نشده من کمال عذر خواهی رو از شما به جا میارم.

هرکسی بخواد عذری به جا بیاره، پیشکشی هم تقدیم می‌کنه. چون من چیز درخوری نداشتم بخشی از خودم رو به شما تقدیم می‌کنم. این بخشی از خودم شامل بخشی از نوشته‌های احساسی هم هست که برای من لذت بخش و دلگرمی بودن. گرچه شاید دال بر خودستایی گذاشته بشه؛ولی به قول دست انداز اگر فکر در جایگاه حاملگی و نوشتن به عنوان زایمان تلقی بشه، این‌ها بچه‌ها عزیز و بخشی از وجود من هستند. امیدوارم سبکبار بودن اون‌ها رو به من ببخشایید.

توی زندگی هممون از این سالساها زیاد پیدا میشن. بهونه‌هایی که برای ما تفریح و سرگرمی و... بسازن. در کنارش شاید دعوا هم به وجود، شاید دلخوری‌های کوچیکی هم شکل بگیره ولی در تهش خاطره هاست که میمونن. و بیشتر خاطرات ما در پستوی ذهن جذابیت خاص خودشون رو دارند. چه بسا خاطرات هیجان‌انگیز که هزاران بار بهتر از خاطرات ساکن و بی هیجان هستن.
-سالسا
...به نظرم نیازه گاهی وقتا ادای باکلاس بودن در بیاری تا احساس نامیدی سراغت نیاد. آه توی تک جمله قبلی که گفتم پر از احساس نامیدی بود! ولی چه میشه کرد.
مشترک مورد نظر در دسترس نمی‌باشد
ولی امروز صبح دیدم در کل باغچه‌ای که در مرگ فرو رفته سه چهار تا نعناع داخلش رشد کردند. و من فهمیدم که بی دلیل نیست که میگن : "پیوستگی نشانه قدرته!" مهم اینه ریشه ات تو دل خاک باشه.
-باغچه کوچک من
-اونوقت اگر کم بشه تعدادشون ناراحت نمیشی؟
+درسته. ناراحت میشم ولی این منو وادار می‌کنه تا بیشتر مراقب زنده ها باشم.
-راهنمای شمارش جوجه
شنیدین میگن داغی نمی فهمی ؟؟ این داغی استعاره به شور وشوق زیادی برای یک کاری داره. بعد که در شرایط سرما زدگی قرار بگیره انگار وقتی بخواد دست به عمل بزنه یهو زوال عقل پیدا میکنه و هر حرفی که شنیده رو به فراموش می سپاره. دلیل اصلی اینکه شعار ها و این متون قلمبه و این کتابای امید دهنده کار کرد ندارن همینه....شما وقتی در شرایط کاری و زیرفشار قرار بگیری زوال عقل پیدا می کنی همشونو فراموش می کنی .....حتی فراموش نکنی برات بی اهمیت میشن....چون زیر فشار قدرت تفکر و تصمیم درست پایین میاد.
-Je me souviense
... ضرب المثل روسی هست که میگه: زمانی که تو داری به این فکر میکنی شطرنج بلدی یا نه من دارم شطرنج بازی میکنم ! در واقع به جای اینکه زمانمون رو صرف پیدا کردن استعدادمون بکنیم بهتره که اون رو با چالش های متعدد محک بزنیم. من ، تو اینکه آدم های عادی هستیم اشکالی ایجاد نمیکنه. مشکل این سوال که" آیا می تونیم با چیزی که هستیم خوش باشیم ؟
-ما آدم های عادی
من و تو ، گرچه شاید مو های سفیدی نداشته باشیم ، ولی مهمه که به دنبال سفیدی مو باشیم. به قول عطار گرچه کوچیکیم ولی این منافاتی با این که دنبال چیز های بزرگ باشیم نداره ! گرچه شاید نتونیم بدست بیاریم ولی از بیکار نشستن بهتره. در واقع میخوام بگم صرفا زخم هامون نشون از بزرگی مون نیست ؛ بلکه تلاش برای بدست آوردن زخم ها و نترسیدن از شکست کار درستیه.
-زخم هایمان
بیشتر ما وقتی می خواهیم کاری شروع کنیم از خودمون می پرسیم "چرا ، چطور ، برای چی ؟" یا شاید وقتی قرار باشه کاری رو انجام بدیم هی بهش فکر می کنیم و هی دلایل و اشتیاق و روش های انجام کار رو چندباره وارسی می کنیم....یکی نیست به ما بگه خود انجام عمل بهتر از هر چیز دیگه ای میتونه به سوالمون جواب بده ؟
چند نمای متفرقه
جمله ی معروفی هست میگه هر چیز که در جستن آنی ،آنی ... وقتی نگاه خودمون رو به دنبال چیزهایی دوست داریم روانه می کنیم ، قاعدتا ذهن ناخودآگاه ما از محیط تاثیر میگیره.پس اون اون چیزی که نگاه می کنیم حتما روی ذهن ما تاثیر میذاره! پس باید چهارچشمی مواظب اون اتفاقی که برای دور بر چشممون میوفته باشیم !
-چشم
ژان پل سارتر میگه : " زندگی هرچه پوچ تر باشد مرگ تحمل ناپذیر تر می شود " او معنای مرگ آدمی را پیوند خورده با معنی و هدف زندگی فرد میدونه و سختی مرگ رو برای هدف دار ها تحمل پذیر تر کنه !
-بعد از خواندن بسوزانید
گاهی وقت ها هست که زندگی کردن یادمون میره و اصلا پشت سر اون یادمون میره که یادمون میره و این چرخه تا بی نهایت تکرار میشه تا جایی که یادمون میره که برای چی زنده ایم ؟ هر آدمی نیازه که هر چند وقت یکبار به خودش یادآوری کنه چرا زنده است و اصلا هدف اصلیش چیه...
Live | Love | Leave
دارو های بر طرف کردن مشکلات روانی قرار نیست خلق و خوی ما را عوض کنند. بلکه آنها قبول کردن خودمان و کنار آمدن با چیزی که هستیم را ساده تر می کنند. آن ها اجازه می دهند راحت تر درد هایمان را غرق در روزمرگی کنیم و با بی اهمیتی از کنار سوالاتی بگذریم که هیچ وقت قرار نیست جواب درست حسابی به ما بدهند...
-از بچگی بهمون گفتن بزرگ میشی یادت میره
به دهان اژدهای زندگی باید رفت....گاهی باید پا روی راحتی گذاشت و فقط زیبا زندگی کرد....گاهی زیبایی در پا گذاشتن در مسیر خطرناک است...آرامش ، همیشه خوب بوده ولی شاید که درد کشیدن با هدف از آن آرامش بهتر باشد....گاهی باید پا روی علایق گذاشت و هوس ها را کشت
-این زندگی کردن نیست
همیشه چیزی برای غصه خوردن وجود دارد. این موضوع به قدرت مالی شما بستگی ندارد. فقط این هست که بعضی درد های مهم تری دارند ....اما در کل هر چقدر با درد هایمان کنار بیاییم آدم خوشبخت تر و ارزشمند تری هستیم.
-اساس بی قانونی
مواظب خودتون باشید. خدا نگهدارتون باشه:)


حال خوبتو با من تقسیم کن
۲۹
۵
پروکسیما
پروکسیما
در تلاش برای «ایستادن بر روی شانه غول‌ها» | Mo3Beh@
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید