رضا پرتو·۳ ماه پیشسفر به شهر بدان ۶در تمام عمرم آن طرف تر نرفته بودم. یعنی یکی دوبار تا شیراز رفته بودم، اما با چشم و گوش بسته رفته و برگشته بودم. اهل این مسافرت ها نبودم. بل…
رضا پرتو·۳ ماه پیشچم و خمشخصا چم و خم زیست در فضای مجازی و اینترنت را نمیدانم. نه اینکه چم و خم زندگی واقعی را میدانم. از آنچه درباره بیماری همسرم نوشته ام و آنچه…
رضا پرتو·۳ ماه پیشسفر به شهر بدان ۵شبش با دکتر تهرانی، که دکتر تهرانی دیگر معرفی کرده بود، حرف زدم. چه راحت جواب تلفن را داد، ولی گفت:باید مریض را ببینم. بیاوردیش مطب.انگار م…
رضا پرتو·۳ ماه پیشتصحیح یک اشتباه و یک توضیح مختصرما نویسنده ای به نام مرتضی حیدری در تاریخ ادبیات ایران نداریم! یا من نمیشناسم. منظور بهرام حیدری بود که از نویسندگان ادبیات روستایی و اقلی…
رضا پرتو·۳ ماه پیشدرباره عباس معروفیعباس معروفی یک نانویسنده است. تعریف دقیقی برای یک نانویسنده ندارم کما اینکه برای نویسنده بودن هم شاید هیچ تعریف جامعی وجود نداشته باشد. هر…
رضا پرتو·۳ ماه پیشسفر به شهر بدان ۴فاطمه کپسول ها را هر هشت ساعت یک بار می خورد اما منتظر نماند. فردایش که پنج شنبه بود، خودش تنها به بیمارستان تامین اجتماعی رفت. شنیده بود ب…
رضا پرتو·۳ ماه پیشسه نماد آشنا در داستان های ایرانییک: انتظارانتظار یک نماد پرتکرار در ادبیات داستانی ایرانی است. انتظار یک وضعیت نمادین است. شاید واکنشی است به بی عدالتی که در طول گذشته با…
رضا پرتو·۳ ماه پیشسفر به شهر بدان ۳سه روز دیگر برای ما خیلی سخت گذشت. فقط درباره بیماری یا عارضه حرف می زدیم و نه هیچ چیز دیگر. رفتم جواب را گرفتم و آوردم. شب بود، روی تخت نش…
رضا پرتو·۳ ماه پیشتوصیف در داستانظاهرا هر اثر داستانی از سه بخش اصلی تشکیل میشود؛ توصیف، گفتگو و عمل انسانی یا حادثه. اگر این تقسیم بندی اولیه را بپذیریم شاید خود توصیف شام…
رضا پرتو·۴ ماه پیشسفر به شهر بدان ۲فردا صبحش با فاطمه رفتیم بیمارستان ق. بیمارستانی که مختص سپاه بود و برای همین تمیز و مرتب و رو به راه بود. دکتر زن فاطمه برایش سی تی اسکن ن…