داستان

یلدای روشن🤍 در داستانطوری!

۲ سال پیش - خواندن ۹ دقیقه

داستان نمک در دیگ

شاید بتوان گفت داستانی طنز

نفیسه خطیب پور در داستانطوری!

۲ سال پیش - خواندن ۵ دقیقه

جوانِ ایرانی.

روزی از روز ها

پسرک مهاجر در داستانطوری!

۲ سال پیش - خواندن ۹ دقیقه

یک ده آباد و ده شهر خراب

از دم ورودی حیاط صدای زنانه‌­ای بلند شد: « بچه‌­ها بیایین ناهار! »یک ر...

بادبادک در داستانطوری!

۲ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه

با من قدم بزن

با تو قدم می‌زنم.

Miranda در داستانطوری!

۲ سال پیش - خواندن ۹ دقیقه

پیشول یه گربه عادی (5)

فعلا مجبوریم پیشول رو تحمل کنیم ، دعا کنید زودتر از دست داستان پیشول خ...

ZACK در داستانطوری!

۲ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه

شش وجهى

شش سکانس،هرکدوم در تضاد اون یکی

Miranda در داستانطوری!

۲ سال پیش - خواندن ۶ دقیقه

پیشول یه گربه عادی (4)

_زمان مرگت فرا رسیده...

Miranda در داستانطوری!

۲ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه

پیشول،یه گربه عادی !

این یه داستانه : مگه گربه ها حرفم میزنن؟یعنی اون از یه دنیای دیگه اومد...