Shadi gholamzadeh·۲۳ دقیقه پیشیک عاشقانهی سه تکه- تکه اولکمکم از سنگینی نگاهم، گوشههای لبش به بالا میآیند و گونهاش مانند تربنُقلی (به قول ایرانیها) گرد و برجسته میشوند، گرد و کوچولّو!آه عذر…
خُنیاگرِ رستاخیز·۳ ساعت پیشتو هم با من سقوط خواهی کردمن می خوام هر اونچه از انسانیت باقی مونده رو حفظ کنم تا که آدما تبدیل نشن به یه مشت حیوون که دنبال خوردن همدیگن اما توی احمق مدام برام دردس…
آقا معلم·۴ ساعت پیشاولین سفربعد از چند سال بالاخره تاریخ ازدواجشون مشخص شده بود و از اینکه می دیدن بعد از اون همه سختی میتونن کنار هم باشن خوشحال بودن.4 سال از عقدشون…
محمدجواد·۱۲ ساعت پیشخدایان زمین ــ بخش ۴امروز دهم دی سال ۱۴۰۴ ـ چهارشنبه است.پارت چهارم داستان خدایان زمین رو گذاشتم ولی این بار با شخصیت پردازی و توصیف مکان بیشتر.تنش های اولیهخب…
Aida G·۱۳ ساعت پیشزمستانِ خشک، دلِ زندهامروز هوا سرد است، اما هنوز خشک.آسمان آبیست و ابرها سفید و پنبهای.بادِ سرد و سوزدار، خشک و تند، مثل شلاق به صورت میخورد.ابرها با شدت باد…
شاهرخ خیرخواهدرشاهرخ خیرخواه·۱۸ ساعت پیشرمان عشق فرشتگانرمان های من:#رمان عشق فرشتگان_فصل اول: تنهایی مینا، زنی با چشمانی پر از امید و قلبی پر از دریای عشق، سالها کنار داریوش بود. داریوش، مردی…