آریادنا (Ariadne)·۱۶ ساعت پیششب ششم ( نوستالژی )نخستین جایی که آفتاب در اینجا طلوع می کند. هفته پیش سرد و نمناک گذشت. زمان کش می آید تصمیم ها توی سرم کش می آید. ترکیبی هستم از افسوس گذشته…
امیرحسین بهرامی·۱۸ ساعت پیششاپرک (۳)هشدار: اگه شاپرک (۱) و (۲) رو نخوندید، برید و به ترتیب اونارو بخونید، چون این قسمت در ادامه اون دو تاست. https://virgool.io/@mahdibagheri00…
امیررضا عبدوی·۲۱ ساعت پیشداستان کوتاه «آنها سوگند نمیخورند»اخبار در ابتدا امیدوار کننده بود. تعداد تلفات پایین بود و دشمن پس از هر حمله متواری میشد. سپس خبر از سواره نظام سنگین دشمن رسید. هرچیزی در…
امیرحسین بهرامی·۲ روز پیششاپرک (۲)اخطار: این داستان در ادامه شاپرک (۱) هست. پس اگه اونو نخوندید، اول برید و اونو بخونید.از دستشویی بیرون آمد. پیراهن سیاهش را از بغلها در شل…
م. ایهام·۲ روز پیشتقویمِ تاریخ ساختگی(جنایی)قاتل زنجیره ای. بی خانمان ها. توجه: برای افراد زیر هجده سال مناسب، نمیباشد!!! در سال 1346 یه عده از جوان های آرزومند روستایی بار و بندیل خو…
امیرحسین بهرامی·۳ روز پیششاپرک (۱)انگشتانش دیگر داغ شده بودند و درد میکردند. بالاخره دست کشید و به خود استراحتی داد. برگه نت موسیقی میگفت شیرین بنواز (Dolce). اما شِکر کجا…
ُسالوادور علی·۳ روز پیشداستان 11: شب در مدرسه (پارت آخر)صدای فریادهای وحشت زده و ترسناک همکلاسی ها و دوست هایمان از کلاس بغلی می آمد.ما در سالن آمفی تئاتر در تاریکی کامل میان صندلی ها قایم شده بو…
ولو مغز·۴ روز پیشتنهایی عقاب: حکایت سیسهای اینستاگرامیاز عقابی پرسیدن چه چیزی این روزها تو را میرنجاندن؟