«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
گفت و گوهای پراکنده!(دوازده)
در زندگی لحظه هایی هست که جسم آدمی به هر حالت که باشد جانش در حال سجود است.(ویکتور هوگو)
یک:
بابا از توی این سریال کی رو بیشتر از همه دوست داری؟
ارسلان میرزا رو!
داداشم همین رو گفت!
پسرم تو کی رو بیشتر از همه دوست داری؟
فخرالزمان رو!
من و داداشم همون فخرالزمان رو بیشتر دوست داریم،فقط به اندازه ی تو صداقت نداریم!

دو:
دیدی آخرین جمله ای که آدما قبل از مرگشون می گن چقدر مهم می شه؟
آره باید حواسمون باشه!
چند روز پیش رفته بودیم خونه حاجی خانم،مادر شهید...،ازش پرسیدم آخرین جمله ای که پسرتون به شما گفت رو یادتونه؟فکر می کنی چی جواب داد؟!
حتماً گفت شهید بهش گفته«مامان بدی خوبی دیدی حلالم کن من دارم می رم شهید بشم!»
نه بابا.مادرش گفت:«بهش گفتم ننه بتمرگ درست رو بخون،تو هم نری جنگ من پرسیدم!»دیدم گوش نمی چند تا فحشم بارش کردم.اونم بهم گفت:«ننه فضولیش به تو نیومده!»،بعدشم رفت و شهید شد!
سه:
رئیس هست؟
مگه بود و نبودش فرقی هم می کنه؟
نه والّا!
پس چرا احوالش رو می پرسی؟
احوالش رو نپرسیدم که!
پس الان چه کار کردی؟
سراغش رو گرفتم!
خوب چرا سراغش رو می گیری؟!
بالاخره به خاطر امضای این نامه های کوفتی هم که شده مجبورم سراغش رو بگیرم!
نترس دیر یا زود یه ربات می سازن می ذارن جای خودشون همین امضا رو هم اون می زنه تا دیگه اینا به زحمت نیفتن!
فلانی حرف قشنگی می زد؟
چی می گفت؟
می گفت آدما چهار دسته اند.هست و هست،هست و نیست،نیست و نیست و نیست و هست!
منظورش چی بود؟!
می گفت اونایی که هستند و بودنشون فایده ای داره،هست و هست،هستند.اونایی که هستند ولی بودنشون هیچ فایده ای نداره،هست و نیست،هستند.اونایی که نیستند ولی نبودنشون باعث ضرره،نیست و نیست، هستند و اونایی که نیستند،ولی یه جوری کار کردند که در نبودشون هم اثرشون هست و انگاری هستند،نیست و هست،هستند!
چهار:
طرفدار چه سازی هستی؟
ساز مخالف!
جدّی پرسیدم.
منم جدّی جواب دادم!
چرا طرفدار ساز مخالف هستی؟
من فقط طرفدار این ساز نیستم،بیشتر مردم دنیا طرفدار این ساز هستند!
چه جوری به این نتیجه رسیدی؟!
ببین نمونه ش رو می تونی زمون انتخابات ببینی،اون جناح یا حزبی که بهتر بتونه بر علیه جناح روی کار،سازِ مخالف کوک کنه،بیشتر رای میاره.بین نویسنده ها و شعرا هم معمولاً اونی که قلم بهتری داره محبوبتر نیست ،اونی که دائماً ساز مخالف می زنه،محبوبتره.فکر می کنی ما از صادق هدایت،نویسنده ی بهتری نداشتیم؟چرا داشتیم ولی محبوبیت هدایت به خاطر این بود که بهتر از بقیه ساز مخالف می زد.فکر می کنی از داریوش خواننده ی بهتری نداریم؟چرا داریم ولی محبوبی داریوش به خاطر اینه که ساز مخالف رو از بقیه بهتر می زنه!
پنج:
نمی دونم چرا چند وقته یه سری اتفاق برام می افته که هیچ جوری نمی تونم پیش خودم هضمشون کنم!
چه اتفاقایی برات افتاده؟
رفتم تست عصب و عضله دادم،تا حالا این تست رو دادی؟
نه!
سوزنای مخصوصی رو فرو می کنند توی بدنت،زجر کش می شی تا بفهمن وضعیت عصبِ عضله هات چه جوریه.این تست رو با تست سنجش تراکم استخوان و عکس های ام آر آی کمرم گذاشتم توی یه نایلون،به دسته ی موتورم آویزون کردم و رفتم که ببرم پیش دکتر متخصصی که با بدبختی تونسته بودم ازش نوبت بگیرم.توی راه موتورم رو پارک کردم که برم یه شارژ گوشی همراه بخرم.برگشتم دیدم نایلون رو با همه مدارک توش بردند.هر چی دور و اطراف رو نگاه کردم چیزی ندیدم به جز نیشخند سه چهار تا گنده لات توی ده متری اونجا.بی خیال شدم.بعدش من موندم و درد کمر و مدارک و نوبت دکتر از دست رفته!
ای بابا!اتفاقای دیگه ای هم افتاده؟
آره رفتم مغازه ی طرف از کف مغازه تا سقفش کاغذ A4 چیده بود.بهش گفتم این کاغذ A4 ها بسته ای چندن؟گفت نداریم.گفتم پس اینا چی هستند؟گفت فروشی نیستند!
همین؟!
نه بابا.دو روز پیشم از یه جایی برگشتم،ماشینم رو نذاشتم توی حیاط که برم بنزین بزنم.به فاصله یه چای خوردن وقتی برگشتم هم آینه بغلم رو شکسته بودند و هم چند جاش رو با مشت زده بودند رفته بود تو!
با همسایه هات مشکل داری؟
من باهاشون سلام علیک دارم،مشکلی هم ندارم ولی هنوز نتونستم بفهمم اونا باهام مشکل دارن یا نه!
اتفاق دیگه ای هم بوده؟!
بودنش که هنوزم هست ولی وقتی تعریف می کنم،حال خودم خراب می شه.بی خیال بقیه شون شو.
می خوای دیگه از این اتفاقا برات نیفته؟
حتماً می خوای بگی صدقه بده،صدقه می دم!
نه مشکل تو با صدقه دادن حل نمی شه!
باید چه کار کنم؟
باید ریش و سبیلتو از بیخ بزنی!
شش:
این پسره عراقیه رو دیدی چه جوری با طناب آویزونش کردند؟!
نه!برای چی اینجوری کردن؟!
پسره شونزده سالش بوده میاد به تظاهرات کننده ها می گه اینجا سر و صدا نکنید.بعدش با اونا درگیری لفظی پیدا می کنه.چند تا تیر هوایی هم شلیک می کنه.اونام می زنند خونه ی پسره رو با کوکتل مولوتوف آتیش می زنن،خودش رو هم اینقدر می زنند که جونش در بیاد،بعدم با طناب وسط جمعیت می کشنش بالا!
هیچ کس اعتراض نمی کنه؟!
نه بابا اینجوری که از توی فیلم معلومه،همه یا ساکت هستند یا دارند بگو بخند می کنن!!!
این جرایانا رو که می بینم یا می شنوم یاد اسم یکی از فیملهایی می افتم که یه زمونی دیدم!
چه فیلمی؟
يار با ماست چه حاجت که زيادت طلبيم/دولت صحبت آن مونس جان ما را بس.(حافظ)
گفت و گوهای پراکنده ی قبلیم:
آخرین مطالب خواندنی حضور یافته در مسابقه دست انداز(به ترتیب جدیدترین):
مطالب منتشر شده با هشتگ«حال خوبتو با من تقسیم کن»در سه روز اخیر(به ترتیب جدیدترین):
این دو مطلب شاعرانه به نظرم خیلی خوب و با احساس بودند:
و این مطلب نیز نهیب خوبی می زد به کسانی که خود را خدا می پندارند و ادعای خدایی دارند:
حُسن ختام:عاموس نبی،کتاب مقدس:
«من می دانم گناهانتان چقدر عظیم است و آزارهاتان چه اطوار گوناگون دارد،راستان و دادپیشگان را خوار کرده اید،رشوه می ستانید،و هنگام داوری بینوایان را از حقوقشان محروم می دارید،من به قربانی چهار پایان فربه نظر نخواهم کرد،مگر آنکه نهر انصاف در شهر شما روان گردد،و جویبار عدالت بر دوام در آن جاری باشد».
مطلبی دیگر از این انتشارات
گفتوگوهای پراکنده! (بیست)
مطلبی دیگر از این انتشارات
گفت و گوهای پراکنده!(دَه)
مطلبی دیگر از این انتشارات
گفت و گوهای پراکنده(سه)
به امید اینکه همه به هم احترا بگذاریم.
چقدر حوصله دارید برای نوشتن ها!
ای کاش کمی هم من داشتم
آقا آدمیزاد موجود پیچیده ایه.در هیچ قالب خاصی نمی گنجد.این همه روان شناس اومدن و رفتند ولی هنوز نتوانستند یک نسخه ی کامل برای آدمیزاد بپیچند.این مواردی که شما ازش یاد کردید مشت نمونه ی خروار و مصداق همین موضوعه.و همه ی ما اگر خوب به اطرافمون بنگریم و توجه کنیم از این دست آدمها را فراوان پیدا می کنیم.هیچ آدمیزادی سفیدِ سفید و یا سیاهِ سیاه نیست.همه ی آدما خاکستری هستند.شما در رفتار اون قاتل زنجیره ای که چهل نفر رو کشته هم وقتی مطالعه می کنی یه چیزای خوبی پیدا می کنی و در رفتار اون عالم وارسته ای هم که چند میلیون مرید داره وقتی خوب دقیق می شی می بینی یه چیزای بدی پیدا می کنی.همین که یاد بگیریم بت نسازیم و بیهوده همدیگه رو مقدس جلوه ندیم کافیه.نه باید کسی رو به عرش برسونیم نه باید کسی رو همچون به فرش بکوبونیم که جونش در بیاد.و بالاخره اینکه:خیرالامور اوسطها(الّا وسط خیابون!)
ممنون از همراهی های خوبتون.
دم شما گرم.
ممنون از حُسن توجه شما.
شما هم اگر می خواید موفق بشید باید نواختن این ساز رو یاد بگیرید!
پس مراقب باشید اگر فردا خدای نخواسته جنگ شد و فرزندتون خواست بره جبهه جلوش رو نگیرید!
ممنون از همه ی همراهی ها و حمایت هایتون.
براتون آرزوی بهترین و زیباترین لحظات رو دارم.
خدا رو شکر که خوب شدید.سرماخوردگی برای ما درونگراها با همه گرفتاریهاش یه فرصته چون اجازه می دن بیشتر تنها باشیم.
نسبت به سریالهای ایرانی دیگه،سریال خوبی بود.بازیگرها کمتر تکراری بودند و بازی ها هم بد نبود.دکور و فیلمنامه هم قابل قبول بود و اینقدر کشش داشت که سریال رو دنبال کنی.
ان شاءالله این پسر صادق صداقتش کار دستش نده و در کنار تموم فرزندان این مرز و بوم موفق و پیروز بشه.
می دونم به داریوش و هدایت ارادت خاص دارید.با احترام به علایق شما:این حرف رو به خاطر خوش آمد شما نمی زنم.همیشه گفتم که خیلی از خواننده های پاپ در برابر داریوش بچه حساب می شن.ولی به این هم توجه کنید که داریوش قبل از انقلاب با شاه مشکل داشت.بعد از انقلابم با...یعنی کلاً به قول یکی از دوستان سیسش سیسِ مخالفته.ولی در مورد هدایت با توجه به مطالعه ی آثارش و با تحقیق این حرف رو می زنم.هدایت هرگز قلمش تواناتر از نویسندگانی چون«احمد محمود»نیست ولی شما ببین الان کدومشون از شهرت و محبوبیت بیشتری برخوردارند.علت این موضوع این بود که هدایت هم همیشه ساز مخالفت می زد.حتی با خودشم نتونست کنار بیاد و آخرم کار دست خودش داد.
در مورد ریش و سبیل واقعا همین جوریه.این اتفاق ها فاصله ی زمانی شون خیلی نزدیک نیست ولی کاملاً واقعیت دارند.تجربه تلخ شخص خودمه.
فارغ از اینکه جریان چیه و حقیقت چیست.حق با کی است و حق با کی نیست؟باید بیشتر فکر کنیم روی اینکه انسان داره به کجا و به کدوم سمت می ره که می تونه به راحتی دست به این جنایت بزنه و یا تماشاگر این جنایت باشه؟
ممنون از تموم همراهی های خوب و دلگرم کننده تون.
براتون آدینه ای توام با سلامتی و دلِ خوش آرزو می کنم.
مورد شش که واقعا راست بود،کلا یه عده آفریده شدن که مخالفت کنن موضعشون هم معلوم نیست، فقط باید با نظر جمع اعلام مخالفت کنن!
این مطلب رو ابتدا در هفت شماره قرار بود منتشر کنم.بند هفتم در مورد کتاب بود.ولی وقتی دیدم کمی مطلب طولانی شده،بند هفتم رو گذاشتم برای گفت و گوهای پراکنده بعدی.بنابراین این که این بحث در ته مطلب آمده است بدون هیچ قصد و غرض خاصی است.در این گفت و گوها روی ترتیب اولی و دومی کمی حساس هستم ولی روی بقیه خیر.(متاسفانه کمی زود و با دلخوری ناشی از پیش داوری،قضاوت کردید)
در مورد این پسرک(که بهتر است بگوییم پسر نوجوان)نظرم خیلی با شما فرق نمی کند.کار او در شلیک تیرهوایی اشتباه و تحریک کننده ی معترضین خشمناک بوده ولی با این فرض هم آیا می توان حمله ی دسته جمعی به او و کشتن و آویزان کردنش جلوی انظار را توجیه کرد؟اگر کشتن کار معترضین هم نباشد،باز هم چیزی از واقعیت-که همان سبعیت و وحشی گری کسانی که این کار را کردند،است-کم نمی کند.حتی اگر این اتفاق برای معترضین رخ می داد.
این گفت و گوها در همه ژانری هستند.یکی از این ژانرها هم سیاسی است.البته لازم است برای چندمین بار تکرار کنم که هدفم از این گفت و گوها بیشتر تضاراب آراء و عقاید مختلف است و نه پذیرفتن یا رد آنها.ولی حاضرم بر خلاف میل شخصی ام برای این کار:در مورد هر کدام از گفت و گوها که دوستان سوال داشتند، موضع خودم رو به صورت شفاف در رد یا تایید شون بنویسم.همین جوری که الان نوشتم.
ممنون از شما که نظرتون رو به صورت شفاف و صادقانه برام نوشتید.
بازم اگر ابهامی داشتید:«در خدمتم.»
حالتون خوبه؟
عه شما هم بانوی عمارت رو می بینید؟؟ اجی من دقیقا ساعتی که من میخوام بخوابم میخواد این فیلمو ببینه?? هر چی هم بهش میگیم کم کن صداشو یا اصلا نبین. میگه نه این فیلم آموزنده س?
چه پسر نازی دارید. انشاالله مایه ی سرفرازیتون باشه.
برام عجیبه که واکنش ها در مورد تیکه ی عکس شهید بیشتر از بقیه بود.
برای من قسمت 5 از همه تاثیرگذار تر و ترسناک تر بود
خدا بخیر بگذرونه
مثل همیشه زیبا و پربار
اول از همه خدا اون پرسنده زیبا و معصوم را حفظ کنه ان شاالله زیر سایه والدین گرامی ، همیشه سلامت و شاد باشه
دوم را باهاش درگیر نبودم نه خانواده شهید هستم ( بجز پسر خاله نازنینم که اخرای جنگ شهید شد ) نه دلخوشی از بعضی هاشون (البته نه همه ) دارم .خدا شهدای عزیز را رحمت کنه اما بعضی از خانواده های گرامیشان زیادی از این نام ها سوء استفاده کردن.
سوم که خودم درگیرشم .خدا راشکر الان با یه رمز و امضاء الکترونیکی دیگه برای امضا هم نیاز به حضور ندارند!!
و اما چهار ...ساز مخالف را نمی دانم چون معمولا اهل ساز نیستم اگر هم باشم موافقم ، اما داریوش را باید اعتراف کنم عاشق ترانه هاشم و باهاشون ساعتها از زندگی لذت بردم و میبرم
پنج هم حق با شماست تا یه جایی مردم و یه جاهایی هم خود این افراد مقصرند . دید و نگاه مردم یکم به بعضی هاشون زیادی بدبینانه است . هرچند موافق قضاوت آدمها با هر شکل و شمایلی نیستم .و از هر قشری دوستی آشنایی دارم که برعکس ظاهرشان بسیار هم انسانهای شریف و نازنینی هستند.
شش را خوشبختانه بعلت تحریم تی وی دور را دور در جریان کلش بودم .از جزئیاتش بی خبرم پس نظری ندارم
براتون بهترینها را آرزو میکنم
شاد باشین
دست انداز زاده هستن ایشون؟ ?
چه مفهومی هم خوابیدن ??
خداوند همیشه حافظ و پشتیبان این پسر صادق باشه، الهی امین ?
نفستون و قلمتون همیشه گرم