آتنا "سر ممکنه که اشتباه کنه اما خون هرگز" پستهای آتنا در انتشارات اتاقک زیر شیروانی ذهن سایر پستها در ویرگول آتنا در اتاقک زیر شیروانی ذهن ۴ ماه پیش - خواندن ۱۲ دقیقه آیا واقعا داره دیر میشه؟ تصاویر بسیار از خوکهای پارچهای/سیلیکونی آتنا در اتاقک زیر شیروانی ذهن ۸ ماه پیش - خواندن ۵ دقیقه من عنوانی ندارم. گاهی اوقات فکر میکنم که کور و کر میشم. کور و کر به همون معنای توهین... آتنا در اتاقک زیر شیروانی ذهن ۸ ماه پیش - خواندن ۶ دقیقه و ما برای تصویر ماه روی آب میجنگیم چون جز جنگیدن چیزی بلد نیستیم. آتنا در اتاقک زیر شیروانی ذهن ۱۰ ماه پیش - خواندن ۸ دقیقه بزرگسالی که هی میگفتن این بود؟ من دیشب یک بحث نسبتا کوچیک رو متمحل شدم از بابت اینکه دیگه نور توی چشم... آتنا در اتاقک زیر شیروانی ذهن ۲ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه گفت و شنود "میشه دست از سرم برداری؟" "که بمیری؟" "آره!" "نه!" آتنا در اتاقک زیر شیروانی ذهن ۲ سال پیش - خواندن ۶ دقیقه این نگذشتنها که هست، اینها هم میگذرد. ما بزرگ میشویم. آتنا در اتاقک زیر شیروانی ذهن ۳ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه عزیزم، بپا که معنیها رو از دست ندی یادمه یه زمانی خیلی میترسیدم، از اینکه یه روزی خودم رو از دست بدم. ای... آتنا در اتاقک زیر شیروانی ذهن ۵ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه تنهام؟خب..مهمه؟ تنهایی تنها بودن نیست...
آتنا در اتاقک زیر شیروانی ذهن ۴ ماه پیش - خواندن ۱۲ دقیقه آیا واقعا داره دیر میشه؟ تصاویر بسیار از خوکهای پارچهای/سیلیکونی
آتنا در اتاقک زیر شیروانی ذهن ۸ ماه پیش - خواندن ۵ دقیقه من عنوانی ندارم. گاهی اوقات فکر میکنم که کور و کر میشم. کور و کر به همون معنای توهین...
آتنا در اتاقک زیر شیروانی ذهن ۸ ماه پیش - خواندن ۶ دقیقه و ما برای تصویر ماه روی آب میجنگیم چون جز جنگیدن چیزی بلد نیستیم.
آتنا در اتاقک زیر شیروانی ذهن ۱۰ ماه پیش - خواندن ۸ دقیقه بزرگسالی که هی میگفتن این بود؟ من دیشب یک بحث نسبتا کوچیک رو متمحل شدم از بابت اینکه دیگه نور توی چشم...
آتنا در اتاقک زیر شیروانی ذهن ۲ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه گفت و شنود "میشه دست از سرم برداری؟" "که بمیری؟" "آره!" "نه!"
آتنا در اتاقک زیر شیروانی ذهن ۲ سال پیش - خواندن ۶ دقیقه این نگذشتنها که هست، اینها هم میگذرد. ما بزرگ میشویم.
آتنا در اتاقک زیر شیروانی ذهن ۳ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه عزیزم، بپا که معنیها رو از دست ندی یادمه یه زمانی خیلی میترسیدم، از اینکه یه روزی خودم رو از دست بدم. ای...