Sahar Naserbakht در عتیقه فروشی احساسات ۴ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه تكه هايي بي جان من چشمانم را بستمتو نگاهم کردیافسوس که هرگز همدیگر را ندیدیم !لعنتی ز...
الف. در عتیقه فروشی احساسات ۴ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه ~ عجیبه ولی آشناست!:) دنبال اونی باش که براش مهمی...
Lizard در عتیقه فروشی احساسات ۴ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه چگونه عنوان وارد کنم هنگامی که درک واقعی از "عنوان" ندارم؟ توضیحات خاصی ندارد؛جُز آنکه گربه میو میو می کند یا خیر؟
غریبه| doyle در عتیقه فروشی احساسات ۴ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه چشم هایت؛ صلب سکوت؛در دادگاه تفتیش خلاء ها... سرشار از تضاد و خالی از کلمات.
Naqme♬♪ در عتیقه فروشی احساسات ۴ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه خیالِ تُو! وَ َقسم بِه لَحظِه ی فِشُردَنِ دَستانَم دَر آغوشِ دَستانِ تُو،کِه هیچ...
❣?B-a-r-a--n?❣ در عتیقه فروشی احساسات ۴ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه شکست با کوزه است خسرو شڪيبایے با اون صداے طلاييشچه قشنگ مے گفت:هميشه يادمان باشد ڪه نگف...
Naqme♬♪ در عتیقه فروشی احساسات ۴ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه کَلَمات،تُو را می نِویسَند؟!ـ. "گفتی دوستت دارم!"این تنها داشتنی و بیشترین دارایی این دنیاست،برایِ یک...
الف. در عتیقه فروشی احساسات ۴ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه ~ دارم سعی میکنم! سخته ولی میشه یه کاریش کرد :)