عباس سیدشازیله در عتیقه فروشی احساسات ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه نترسیم از ملال؛ نگاهی به تمرکز و سکوت فردا هم البته در راه است.. ولی امروز را در نمیابیم.
Asiyeh mahmoodi در عتیقه فروشی احساسات ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه دلمشغولی ام نیستی!!! دیشب قبل از خواب دو خط کلیسای جامع خواندم و یک غزل از منزوی!قهوه خوردم...
Drake در عتیقه فروشی احساسات ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه افتتاحیه انتشارات عتیقه فروشی احساسات درود بر دوستان و همراهان همیشگیشاید در جریان انتشاراتی که قراره تشکیل...
Raharadmehr در عتیقه فروشی احساسات ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه «دلم میخواهد» من آنقدر دوستت دارم که بیا همه چیزم برای تو...
ali.heccam در عتیقه فروشی احساسات ۳ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه نامهای به او خانهای برایت میسازم که پنجرههایش رو به پارک باز شوند!
I'm Fateme در عتیقه فروشی احساسات ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه نامه ای برای منطق... منطق بامرام،بامرام، رفیق بیمرام
اسكلت متحرك? در عتیقه فروشی احساسات ۳ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه خاطره خيلي از آدم ها تبديل به خاطره شدن:))))
Aion در عتیقه فروشی احساسات ۳ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه زندانی به نام وجود!... یک نقاب!...طنابی برای بالا آمدن و خروج از چاهِ انزوا :)