در حال یادگیری دانشها یا در حال جمعآوری کتابها؟
بچهء درست و حسابی: ۱۰ کار اشتباه که پدر مادر ها انجام میدن.
به نام خدا.
سلام.
داشتم دنبال یه مطلب میگشتم که تصادفی یه چند تا عکس دیدم که به نظرم جالب و درست آمدن و تصمیم گرفتم ازشان استفاده کنم و به زبان خودم یه متنی بنویسم راجبش که شاید به درد شما هم بخوره.
خب بریم سراغ اشتباه هایی که پدر مادر ها انجام میدن. میخوام از ۱۰ شروع کنم و به سمت شماره ۱ بریم. عکس ها رو به ترتیب اهمیت شماره گذاری کردم (البته نظر خودمه فقط).
اشتباه ۱۰: به بچت یاد نمیدی که «خود کنترلی» داشته باشه.
یعنی چه؟ یعنی اینکه بچه ها هنوز کنترل احساسات خودشان رو کامل یاد نگرفتن. ممکنه خیلی راحت خوشحال بشن و بلند بلند بخندن و ممکن هم هست که خیلی راحت گریه کنن و داد و بیداد راه بندازن.
ولی مشکل اونجایی پیش میاد که بچه سر یه چیزی داد و بیداد کنه و پدر مادر هم «فقط بخاطر اینکه بچه خفه بشه!» اون خواسته ای که داره رو براش فراهم میکنن. حالا خطر این چیه؟ خطرش اینه که بچه یادمیگیره که هروقت هرچی میخواد داد و بیداد را بندازه. و البته در بزرگسالی هم این عادت اشتباه روی این بچه ها میمانه و بزرگ هم که میشن، میخوان خواسته هاشان رو با داد و بیداد بدست بیارن.
بهتر اینه که از همون بچگی، به بچه ها یاد بدیم که احساسات خودشان رو کنترل کنن و خواسته هاشان رو با آرامش و درست و حسابی بیان کنن و این رو هم بهشان یاد بدیم که اگه یه چیزی میخوان و ما نمیتانیم براشان فراهم کنیم، حتماً دلیلی داره و منطقی پشتشه. باور کنید بچه ها هم میفهمن و وقتی با منطق باهاشان برخورد بشه، نتایج بهتری هم در آینده خواهد داشت براشان. ولی خب این آموزش باید از سنین پایین شروع بشه، نه اینکه بزاریم بچه بشه ۱۰ سالش رو «از دست بره!» و بعد تازه بخوایم اصلاحش کنیم. شدنی هست ولی خیلی خیلی سخته. چه برسه به وقتی که بچه میشه ۱۸ سال یا بیشترش و پدر مادر ها تازه تازه میخوان اصلاحش کنن.
اشتباه ۹: به جای داد و بیداد و سرزنش کردن، «علت و معلول» رو به بچت یاد نمیدی.
حالا به هر دلیلی این بچه زده یه گلدان رو هم شکسته. به جای اینکه رو سرش داد بزنیم و انواع توهین های شیک و خوشگل و زشت و بدشکل رو بهش تحویل بدیم، بهتره که بیایم براش توضیح بدیم که عزیزم:
- توی خانه دویدنِ زیاد
- مساویست با شکستنِ گلدان
- و خطر اینکه پاهای خودت آسیب ببینه.
یا هر «علت و معلول» دیگه ای که خودت صلاح میدانی و به زندگی خودت نزدیک تره.
مهم اینه که تو دلیلِ اون اعمال یا حرفایی که به بچه میزنی (به خاطر کارِ اشتباهی که انجام دادن) رو بهشان بگی. بچه ها باید بدانن که «چرا» کاری که کردن اشتباهه و باید بتانن «خودشان به یه نتیجه گیری برسن» که کارشان اشتباه بوده.
اشتباه ۸ - درسته اونا بچه هستن، ولی همیشه هم «مثل بچه» باهاشان برخورد نکن.
مثلاً وقتی بچه تو ۳ یا ۴ سالش میشه، میشه کم کم یه سری وظیفه ها بهش بسپاری که انجام بده، هرچند اگه خیلی وظیفه های کوچیکی هم باشن (مثل انداختن لباس ها توی ماشین لباسشویی).
همینطور که سن اونها بالاتر میره، وظیفه های بزرگتری رو بهشان بسپار. این خیلی مهمه و باعث میشه که بچه ها منظم و با دیسیپلین بار بیان و تلاش و پشتکار رو هم یاد بگیرن. این کار حتی باعث میشه که بچه ار همون دوران بچگی، یاد بگیرن که به بقیه در انجام دادن کارها کمک کنن و حتی یاد بگیرن که برای زحمتِ دیگران هم ارزش قائل بشن و فکر نکنن همه چی همینطور اتوماتیک و به راحتی انجام میشه.
اشتباه ۷: به بچه هات یاد نمیدی که نظر و عقیده خودشان رو داشته باشن و از گفتنش هم نترسن.
چقدر مهمه این قضیه و چقدر بچه ها هستن که بخاطر نداشتنِ این توانایی، توی چه مسیرهای اشتباهی که نمیفتن.
- اگه عکس رو نگاه کنی (سمت چپ)، میبینی که پسرِ لباس قرمز داره به اون یکی میگه که «بیا بریم بالای درخت، نکنه که میترسی؟» و اون بچه هم جواب میده «بیا انجامش بدیم، من که بُزدل و ترسو نیستم».
- ولی سمت راستِ عکس رو اگه ببینی، پسرِ لباس آبی خیلی محکم جواب داده که «من نمیتانم انجامش بدم چون ممکنه بیفتیم و آسیب ببینیم».
خیلی مهمه که به بچه ها یاد بدیم که عقیده های خودشان رو داشته باشن و از ابرازشان هم ترسی نداشته باشن و خیلی محکم باشن و اجازه ندن کسی راحت روشان تاثیر بزاره. حالا اینجا «از درخت بالا رفتن» بود. ولی توی دنیای بچه ها، خطراتِِ خیلی خیلی بزرگتری اونها رو تهدید میکنه که اگه ما به بچه هامان یاد بدیم محکم باشن، میتانن مسیرِ درست رو خودشان برن و توی خطرِ بزرگی نیفتن.
از اشتباهات خیلی بزرگی که پدر مادر ها انجام میدن و منجر به این میشه که بچه گول اونجور حرفای دوستهاش رو بخوره، اینه که به بچه اجازه نمیدن توی خانه عقایدش رو ابراز کنه و به اصطلاح بچه رو «تو سری خور» بار میارن و این باعث میشه که بچه برای اینکه به دوستاش «ثابت» کنه عقایدش محکمه، هرکارِ اشتباه و خطرناکی رو انجام بده.
اشتباه ۶: نمیزاری بچت «اشتباه» کنه.
چقدر این مهمه که بزاری بچه هات اشتباه کنن.
به جای «چرا اینجوری کردی؟» و هزار جور داد و بیدادِ دیگه، بهتره که به بچت اجازهء اشتباه کردن بدی.
البته این درسته که یه سری چیزها خطرناک هستن و ما هم مجبوریم که به بچه ها آزادیِ بیش از حد ندیم، ولی خب در خیلی موارد هم میتانیم به بچه این آزادی رو بدیم که کارها رو امتحان کنه و اصلاً خراب کنه و اشتباه کنه و بهم بریزه.
بچه باید یادبگیره که «اشتباه» و «شکست» جزئی از زندگیه و هرکاری بخواد انجام بده و به هر هدفی که بخواد برسه، لازمه که اول شکست بخوره و اشتباه کنه و از این شکست ها «یاد بگیره».
این باعث میشه در آینده هم موقعی که میخواد سمت یه کاری بره، این «ترس از شکست» جلوش رو نگیره. شاید باور نکنید ولی همین ترس از شکست توی بزرگسالی جلوی پیشرفتِ خیلی از آدم ها رو میگیره و باعث میشه اصلاً سمت هیچ کار بزرگی هم نرن.
خیلی مهمه که بچه از بچگی باید بگیره که «شکست جزئی از پیروزیه».
اشتباه ۵: به جای بچت حرف میزنی.
این چه عادت بدیه که خیلی از پدر مادر ها دارن؟
مثلاً مادر با بچه رفته بیرون و یکی از دوستای مادر رو میبینن:
+ سلام عزیزم چند سالته؟
-- (مادر بچه بجای بچه جواب میده) ۹ سالشه.
یا مثلاً توی فرهنگ خودمان هم این هست که بچه با پدر مادرش رفته بیرون و یکی از آشنا ها رو میبینن:
+ سلام عزیزم خوبی؟
-- (مادر یا پدر به جای بچه) خوبه خیلی ممنون، کوچیکته.
بابا بزارین بچه ها خودشان حرف بزنن. این «حرف زدن» باعث میشه اون بچه هم در زمینه های ارتباطی و هم در زمینه های حرف زدن و ابرازِ وجود کردن، قوی بشه. باید به بچه ها یاد بدیم که بتانن خودشان حرف بزنن و سوال بپرسن و جواب بدن و بگیرن. نه اینکه مثل طوطی هرچی ما میگیم رو تکرار کنن یا بجای اونها حرف بزنیم.
اگه این توانایی رو بهشان یاد ندیم، ممکنه در آینده خجالتی بشن و از جمع دور بشن.
اشتباه ۴: بعضی وقت ها هم نمیزاری بچت تنها باشه.
واقعاً نیاز نیست هرجا این بچه میره، مثل سنجاق بچسبی بهش و ازش آویزان باشی.
یکم که سنشان بالا رفت، بزار مثلاً خودشان برن مدرسه و بیان. بزار خودشان اتوبوس یا ماشین بگیرن (البته راجب امنیت هم بهشان باید یاد بدی دیگه).
درسته که اگه خودت کنار بچه باشی، احساس راحتی میکنی و اطمینان بیشتری هم داری. ولی خب یه جاهایی هم لازمه که بچه یاد بگیره خودش تنها یه کارایی رو انجام بده. چون از یه سنی به بعد، بچه خودش تقریباً میفهمه که چه کارایی خطرناکه و چه کارایی نیست.
این کار باعث میشه که بچه ها خود ساخته بار بیان و در آینده هم این ویژگی خیلی بهشان کمک میکنه.
اشتباه ۳: نمیزاری بچه ها خودشان کارهای خودشان رو انجام بدن.
واقعاً این درست نیست که تو همه کارهای بچت رو براش انجام بدی. چرا باید کفش هاش رو تو ببندی براش؟ چرا باید لباس هاش رو تو تنش کنی همیشه؟ چرا باید جزئی ترین کارهاش رو هم تو براش انجام بدی همیشه؟
البته که تو یه انسان بالغ و بزرگی و توی ۳ ثانیه هم میتانی بند کفشهاش رو ببندی و کیفش رو براش آماده کنی که بره مدرسه. ولی واقعاً این درست نیست. بهتر اینه که صبور باشی که به بچه وقت بدی که خودش کارهاش رو انجام بده.
ممکنه یکم طول بکشه، ولی تاثیرِ این کار توی بزرگسالیِ این بچه خیلی زیاده.
اشتباه ۲: نمیزاری بچه ها خودشان «انتخاب» کنن.
چقدر مهمه اینکه به بچه «حق انتخاب» بدی که اسباب بازی و سرگرمی و لباس و کیف و کفشِ مورد علاقه خودشان رو «انتخاب» کنن. شاید یه وقتهایی انتخاب اونها خیلی «مشکل دار» باشه. در این مواقع آدم باید با آرامش و منطقی توضیح بده که چرا انتخابشان ایراد داره ولی باز هم بهشان حق انتخاب بده که یه چیز دیگه رو انتخاب کنن.
پدر مادر نباید به جای بچه انتخاب کنن و نباید به اونا تحمیل کنن که چه چیزی رو دوس داشته باشن و چه چیزی رو دوس نداشته باشن.
باید به بچه ها فرصت و حق انتخاب بدیم.
اشتباه ۱: به بچه هات «دیسیپلین» یا «خودنظمی» یاد نمیدی.
از دید من، این یکی از مهمترین اشتباهاتیه که اکثر خانواده ها هم انجام میدن.
فکر میکنن بچه نباید سختی بکشه و باید در راحتی باشه (شاید چون خودشان توی کودکی سختی کشیدن). ولی این خیلی اشتباهه. اتقاقاً بچه ها باید از همون بچگی نظم و دیسیپلین رو یاد بگیرن.
ولی اینجا بحث راجب هر نوع نظمی نیست، اینجا بحث راجبِ «خود نظمیه». یعنی اون نظمی که خودِ بچه یاد بگیره به خودش بده، نه نظمی که پدر مادر مجبورش کنن.
بچه ها باید یاد بگیرن که همه زندگی بازی و خوشگذرانی و راحتی نیست و خیلی جاها هم اتفاقاً آدم باید سختی بکشه و برای رسیدن به هدفش کارهایی بکنه که خوشایند و fun و راحت نیستن اصلاً. از همون بچگیو کارهایی مثل:
- مسواک زدنِ قبل از خواب.
- جمع کردنِ اسباب بازی ها بعد از بازی.
- شاخه شاخه نکردن و به مقصد رساندنِ یه کار، قبل از اینکه سراغ یه کار دیگه برن.
- انجام تکالیف، بدون کنترلِ والدین (یعنی به بچه یاد بدیم که خودش این کار رو بکنه).
و هزار جور چیز دیگه، میتانن به بچه یاد بدن که زندگی همش خوش گذرانی و راحتی نیست.
پدر و مادر باید به بچه یاد بدن که «یه سری کارها باید انجام بشه که یه نتیجه خوب حاصل بشه و این کارها هم همیشه راحت و گل و بلبل نیستن».
اگه بچه این تواناییِِ «خود نظمی» رو از همون بچگی یاد بگیره، بعد ها توی زندگیش خیلی خیلی بهش کمک میکنه، حالا چه وقتی که میخواد با کنکور روبرو بشه و چه وقتی که میخواد به هدف های بزرگتر برسه.
حرف آخر
والا بحث راجب تربیتِ بچه که همیشه خیلی هست و هرکسی هم ممکنه یه نظری داشته باشه دیگه. ولی این وسط خیلی از عادت هایی که بعضی پدر مادر ها دارن، واقعاً نتیجه های بدی در آینده خواهد داشت برای اون بچه ها.
خیلی از پدر مادر ها این کارها رو از روی ناآگاهی انجام میدن و خودشان هم فکر میکنن که کار درستی دارن انجام میدن، ولی بی خبر هستن که اتفاقاً با این کارهاشان دارن ظلم خیلی بزرگی در حق بچه ها میکنن.
شاید خیلی از ما هم این نوع رفتارها رو از پدر مادرهای خودمان هم دیده باشیم و آشنا باشه برای شما این رفتارهای اشتباه.
در آخر هم چند تا جمله زیبا راجب بچه ها:
Of all nature's gifts to the human race, what is sweeter to a man than his children?
-- Marcus Tullius Cicero
از بین تمام هدیه های طبیعت به گونهء انسان، چه چیزی برای انسان، شیرین تر از بچه هاشه؟
Children are our future we must take care of them with maximum effort.
-- Naomi Campbell
بچه ها آینده ما هستن، ما باید با تمام تلاش از اونها مراقبت کنیم.
All things considered, there's nobody better for children than parents.
-- Jordan Peterson
با در نظر گرفتنِ همه چیز، هیچکسی برای بچه، بهتر از پدر و مادر نیست.
و چند تا حدیث بی نظیر:
رسول خدا (ص):
كودكان خود را دوست بداريد و با آنان مهربان باشيد، وقتي به آنها وعدهای میدهيد حتماً وفا كنيد زيرا كودكان، شما را رازق خود میپندارند.
«وسائل الشيعه، ج ۵، ص ۱۲۶»
(پدری با دو فرزند خود شرفياب محضر رسول اكرم (ص) بود. يكي از فرزندان خود را بوسيد و به فرزند ديگر اعتنايی نكرد.)
پیامبر (ص) كه اين رفتار (نادرست) را مشاهده كرد، به او فرمود: چرا با فرزندانت به طور مساوی رفتار نمیكنی؟
«مكارم الاخلاق، ص ۱۱۳»
رسول اكرم (ص) حسن و حسين (ع) را بوسيد. اقرع بن حابس كه ناظر مهر و عطوفت پيغمبر نسبت به فرزندان خود بود، عرض كرد: من ده فرزند دارم و هرگز آنها را نبوسيدهام.
حضرت در جواب فرمود: ربطی به من ندارد كه خداوند ريشه رحمت و شفقت را از قلب تو كنده است.
«مكارم الاخلاق، ص ۱۱۳»
رسول اكرم (ص) نشسته بود، حسن و حسين (ع) وارد شدند. حضرت به احترام آنها از جا برخاست و به انتظار ايستاد، حركت آن دو به سوی پيامبر به طول انجاميد. رسول اكرم (ص) به طرف كودكان پيش رفت و از آنان استقبال نمود، هردو را بر دوش خود سوار نمود و فرمود: فرزندان عزيز، مركب شما چه خوب مركبی است و شماها چه سواران خوبی هستيد!
«بحار الانوار، ج ۱۰، ص۸۰»
امام صادق (ع) فرمود: رسول اكرم (ص) نماز ظهر را با مردم به جماعت گذارد و دو ركعت آخر را به سرعت و با اسقاط مستحبات برگزار كرد. پس از نماز مردم گفتند: يا رسول الله آيا در نماز پيشآمدی شد؟ حضرت پرسيد مگر چه شده؟ عرض كردند دو ركعت آخر را به سرعت، ادا كرديد. فرمود: مگر صدای شيون و استغاثه كودك را نشنيديد؟
«الكافی، ج ۶، ص۴۸»
امام صادق (ع) فرمود:
طفل هفت سال بازی كند، هفت سال خواندن و نوشتن بياموزد، هفت سال حلال و حرام (احکام الهی) را ياد بگيرد.
«الكافی، ج ۶، ص ۴۶»
بچه ها بی نظیر هستن، قدرشان رو بدانیم و براشان وقت بزاریم.
مخلصات پرمنگنات همگی.
یا علی.
مثل همیشه هم برای ارتباط با من میتانید از ID تلگرام solyinho@ یا آدرس ایمیل odiwxe@gmail.com استفاده کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور ۱۰ به علاوه ۴ میشه ۲؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا نباید دل به هیچ حکومت و کشوری ببندیم تو این دنیا؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا به UI و UX به قدر کافی اهمیت نمیدیم؟