Mim. Modares·۱ ماه پیشدیوانهای در بند_قسمت چهارمصدای صاعقهای سهمگین آسمانِ سیاه را شکافت. لحظهای بعد، نوری کبود از دهانهی غار خزید و در دل تاریکی چرخید؛ گویی خشم آسمان به زمین فرود آمد…
اسکیپ زوم | EscapeZoom·۱ ماه پیشاز لیلیث تا بافومت: نمادهای تاریک در فرهنگ و اسطورهمقدمهانسان از آغاز تاریخ به دنبال شناخت ناشناختهها بوده است. در میان داستانها و باورهای کهن، نمادهایی وجود دارند که به دلیل ارتباط با «دا…
Leyla_hsd·۱ ماه پیش_ماشین بی چرخ_ماشین بی چرخوسایل آشپزخونه پلاستیکی ای که دایی واسش خریده بود خیلی قشنگ بودن..با ذوق نگاهش میکرد و من هم به جفتشون.آرزو میکردم که کاش منم ا…
Mim. Modares·۱ ماه پیشدیوانهای در بند_قسمت اولجاده چون ماری از فولاد و خاکستر، زیر نور مهتاب میدرخشید. شورلت SS قرمز، با بدنهای خیس از غبار ستارگان، در دل بیابان میغرید ــ گویی خود ز…
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی·۲ ماه پیشآیا باید کاری را دوست داشته باشیم که انجامش میدهیم؟ افسانه "دنبال علاقهات برو"سه سال پیش دوستم رضا با چشمانی برّاق به من گفت: "دیگه تحمل ندارم. میخوام استعفا بدم و دنبال علاقهام برم." از بچگی عاشق عکاسی بود. در اینس…
مجتبی ایرونساید·۲ ماه پیشمجتبی آیرونساید فرزند جنگل«مجتبی آیرونساید؛ جنگجویی افسانهای که از دل جنگلهای بیانتها و سرسبز گیلان برخاسته، جایی که باد و باران با برگها نجوا میکنند و رودخانه…
ناصراعظمی :نویسنده·۳ ماه پیششاه ماران....شاه ماران....شاه مارانتابستان گرم و خشکی بود. خورشید، سخرههای کوه را به آهن مذاب تبدیل کرده بود و بادی گرم از سمت مشرق میوزید. مردم ده در…
آیما شیخ·۳ ماه پیشمرغ آمین و نجوای جاودانه مادربزرگ🕊️مادربزرگم، آن بانوی قصه و افسانه، تا زمانی که نفس گرمش زندگیبخش جمع ما بود…
سارا حیدریان·۳ ماه پیشافسانه «شب وصالِ مَه و خور»مَه و خور، دو عاشق آسمانی، در آغوش سایهٔ زمین هر چند سال یکبار وصال میکنند؛ عشقشان سرخ میشود و آسمان رازدار آن است.