نویسنده جوان با ذهنی کهنه·۹ روز پیشمامان رفت اما با لبخندسطر اخر:---🌙 مادر رفت با لبخندباران نرم صبحگاهی روی شیشه میریخت و صدای قطرهها با قلب من همصدا بود.مامانم دست من و برادرم را گرفت و کشید…
Hamed·۱ ماه پیشایمپلنت دندانی؛ بازگرداندن لبخند طبیعی با ماندگاری بالالبخندتان را با ایمپلنت دندانی دوباره به دست آورید؛ طبیعی، زیبا و بادوام.
نویسنده کوچک·۲ ماه پیشمن و ذهنمبعضی حرف ها در قالب داستان یا نوشته نمیگنجد از کلیدر بزرگتر از اشعار حافظ سختتر از شاهنامه پر معناترن. اما در گوشه از ذهن همانند کشتی گیر…
رسول کامبیزی·۲ ماه پیشانسانها فرصتها چالشهاانسانها فرصتها چالشهایه وقتهایی یه انسانهایی وارد زندگیتون میشن. در هر مکانی، در هر زمانی و در شرایطی. به هر اندازه و عمقی.بذارین کم…
الهام·۲ ماه پیشسکوتسکوت یعنی لبخندی سرشار از اشک، یعنی آرامشی پر هیاهو یعنی نگاهی آرام اما بی قرار.حرفها، گلایه ها و فریادهای روی هم انباشته شده که سنگی شده…
Armin Zeilabi·۴ ماه پیشلبخند ماندگارچند روز پیش یک آقا و خانم با هفتاد و اندی سن، که کم سن تر به نظر میرسیدند با رویی گشاده به درمانگاه آمدند، آقا همین که نشست گفت دکتر، گوش ه…
حدیثه سادات حسینی·۸ ماه پیشلبخندی به گرمای طلوع خورشید– خداحافظ مامان!خداحافظ، مراقب خودت باش!کفشهایم را میپوشم، حس گرمای کف زمین را زیر پاهایم حس میکنم و در را باز میکنم. هوای گرم به صورتم…