ناهید یوسفی·۱ سال پیشمجنونِ مجازیدورانِ مَجاز است و خیال است و فریب است - این دوره، روایتگرِ تهماندهی سیب است
ناهید یوسفی·۳ سال پیششالیزارمن حاضرم، فُرم و کلام و محتوا تقسیم دنیای رنگارنگِ شعرم با شما تقسیم در کندوانِ شاعری، رانندگی با من ترسِ گذشتن از کنارِ درهها تقسیم ...
ناهید یوسفی·۴ سال پیشجنون آمیزساعتبهساعت مشت را بر میز میکوبمتلخ و اَسَفبار و جنونآمیز میکوبمکاری ندارم زیر پایم شیشه یا سنگ استدستم بیاید! بر سر هر چیز میکوبمشی…
ناهید یوسفی·۵ سال پیشمهربانی ممنوعدست سوزنده ی مشتاقت را در نهانخانه ی جیبت بگذارتا که پا بند نباشی به کسی دست دهیخار هایی هستند که ز سر پنجه ی دوست با سرانگشتانت می جنگند*…
ناهید یوسفی·۵ سال پیشپریشیدهپشت آرامش یک صاعقه پنهان شده امابر خاموشم و آماده ی طغیان شــده امریشه در خاک نــــدارد دل دریایـــــــی منموج توفانـی ام و راهـی توفان شــ…
ناهید یوسفی·۵ سال پیشتهی سالگیرودخانه را می خشکانیمتا سنجاقکی نباشد که سنگی بر بالش بکوبیم مگس های مصدوم را مداوا می کنیم…