لیا·۳ ماه پیشعشق تصادفی پارت ششم و اخر (تهیونگ)......وقتی بیدار شد بهش گفتم بیاد دفترم اومد توی دفترم ا.ت:چیه ته:ناراحت شدی دوقلو بارداری ا.ت:اولش اره ولی دیگه بچه هامن اصن تو چیکار داری…
لیا·۳ ماه پیشعشق تصادفی پارت پنجم (تهیونگ)بعد چند دقیقه اومد بیرون انقدر زیبا شده بود همه پسرا داشتن نگاش میکردن یهو داد زدم تهیونگ:هوی حواستون کجاست برین سر کارتون ا.ت:بریم ته:اره…
لیا·۳ ماه پیشعشق تصادفی پارت سوم(تهیونگ)....از زبان تهیونگ:رفتم حیاط دکتر رو دیدم دکتر:سلام رئیس خواستم بگم میتونم همسرتون رو معاینه کنم تهیونگ:بله اما چرا دکتر:بهتون میگم من و دک…
لیا·۳ ماه پیشعشق تصادفی پارت دوم(تهیونگ)حرفی ندارماز زبون ا.ت:بیدار شدم رو ی اتاق باکلاس بودم نمیدونم چرا ولی ترسیدم و جیغ کشیدم ی دفعه هفت نفر اومدن تو اون پسره ک اومد گرفتم گفت…
Mahdi·۱ سال پیشواتپد تهکوک ویکوک taekookواتپد فیک تهکوک تهیونگ|جونگکوک|تهکوک|ویکوک|taekook|jungkook|کوکی|ته ته| کوکوی| کوک|BTS|jimin|dts| vkook|kookv جنایی|اسمات|روانشناسی|انگست|
Notca army·۲ سال پیشوانشات فرشته( پارت 1 )هروز صبح که با اواز های جیهوب یا کوک بلند میشوی یا وقتی که تهیونگ برای قهوه درست کردن صدات میکنه میتونه جزو لحظات شیرین زندگی باشه اما امر…
elmariachiii_bts·۳ سال پیشبولگاری و خون 77 (عملیات غیر ممکن بنگتن)شبیه دزدان شب فروشگاه های مواد غذایی به چپ و راست نگاه می کردند و با هر صدایی می ترسیدند. به چهار گروه دو نفره تقسیم شدند،"یه نفر کشیک میده
elmariachiii_bts·۳ سال پیشبولگاری و خون 74 ( صبر استراتژیک)هیونگ ، سوک برای تو چیه؟ - احمق به خاطر این تا حالا دست دست می کردی؟
elmariachiii_bts·۳ سال پیشبولگاری و خون 66 (پتوسانان!)تبش رو بیارید پایین کوک پرسید: چجوری؟ پرستار که عجله داشت فقط گفت: دستمال خیس تهیونگ گفت: ولی اون الان خودش یه دستمال خیسه!