شهرزاد نورافکن·۳ سال پیشزیر خروارها دلتنگیخاک سرد مرا می خواندزیر خروارها دلتنگی ، در تاریکی وهم آلود، تن می دهم به مرگ...در پی ضجه های جانگداز آسمان، ابر صیحه می کشد. قطره اشکی می…
شهرزاد نورافکن·۳ سال پیشچنگال حریص زمانچنگالهای حریص زمان جامهی عمرمان را میدَرَد و ما سرگشته و برهنهایم در تقلایی نافرجاموارد ششمین ماه از انتقام زمین شدهایم دوئل سختی در…
شهرزاد نورافکن·۳ سال پیشزندگی بدون حسرتسپیده تند تند مشق شب را خط میزد و زن از پشت میله های تراس به لبهای های کبود آسمان می نگریست که منتظر اولین بوسه های سرخ خورشید بود. عطر ت…
شهرزاد نورافکن·۳ سال پیشاز آدم های مهربان می ترسمتازگی ها از آدم های مهربان میترسمآدمهایی که مهربانی را ثمن معامله قرار داده اند و تو را به بردگی میگیرند. در روانشناسی اسمش را گذاشته اند…
شهرزاد نورافکن·۳ سال پیششهرزاد کوچولوی قصه گوآه نازنینم چه خوب که تو را پیدا کردم. از لابلای آلبوم خاطرات سالهای دور. از میان انبوهی از تجربههای تلخ و شیرین. گمشدهی پیدا شدهی نازنین…
شهرزاد نورافکن·۳ سال پیشنامهای به پسرم که هرگز زاده نشد(قسمت سوم)سلام پسر عزیز دلمخوبی؟این نامهی سومم من است در نامهی قبل گفته بودم خوب است کمی فیزیولوژی بخوانی ما زن زاده نشدیم در دنیای مردانه زن شده…
شهرزاد نورافکندرزن زندگی آزادی·۳ سال پیشنامهای به پسرم که هرگز زاده نشد (قسمت دوم)نور ندیدهام پسر نداشتهامخواهرت سوالاتی میپرسد که نمیدانم چگونه جوابش را بدهم؟میپرسد: چه ربطی دارد وقتی مردی در خیابان آلتش را میخاران…
شهرزاد نورافکندرزن زندگی آزادی·۳ سال پیشنامهای به پسرم که هرگز زاده نشدسلام پسرم خوبیاین نامه را برای تو مینویسمنامهای که میدانم هرگز نخواهی خواندخواهرت برای مهاجرت معیاری دارد، بد نیست تو هم از آن خبر داشته…