محسن·۳ روز پیشسال نو شد؛ شروع فصل جدید زندگی ام...سال جدید و یه شروع تازه! تصمیم گرفتم هر روز خاطرهنویسی کنم، بدون سانسور، برای خودم. سخت، ولی ارزشش رو داره. الهی به امید تو!
بی نام و نشون·۲ ماه پیشپارت دومابن قسمت ادامه پارت اوله که اسمش اصلا دلم تنک نشده هست اول اونو بخونید. خلاصه داستان: پدر پولدار امید با مادر دست تنگ ایمان ازدواح میکنه و.…
BTS ♡☆Army·۳ ماه پیشزیبایی عشق پارت ۲صبح که بیدار شدم دیدم جیمین مثل فرشته ها خوابه یجوری که بیدار نشه از تخت اومدم پایین هنوز تو شوک اتفاقات دیروز بودم اومدم بیرون دیدم جونگکو…
ایناز فکری·۳ ماه پیشداستانک یغمادانه های ریز و درشت برف بر زمین سقوط میکنند چه زیباست این رخت سفید رختی که با هر بار دیدن به یاد تو میگریم تن سرد خود را در آغوش میگیرم تا…
arghavan·۸ ماه پیشتریپی که هرگز تموم نخواهد شد!قبل از اینکه مواد مصرف کنید فقط یک بار بهش فکر کنید اگه تا اخر عمر همینطور باقی بمونم چی !!؟؟ دروغ نمیگم ممکنه اتفاق بیافته
katsoky·۸ ماه پیشماجراهای من و یوای پارت چهارمنشسته بودم روی مبل که داخل اتاقم بود و منتظر بودم آخه گفته بودن که امروز نتایج آزمون رو میدنبرعکس بقیه کا خیلی استرس دارن من اصلا استرس ندا…
فاطمهدردر آغوش کلمات·۹ ماه پیشدر آغوش کلمات (یک)این قسمت : اسکلت نویسندگی 💀سلااام ، فاطمه برگشت :) چند نفر از ما واقعا یک روتین روزانه دارند ؟ چند نفر برای هر روزشان برنامه دارند و به آن…
Sh_arezoدرکنکور فایت کلاب·۱۰ ماه پیششماره صندلی"177"از تاکسی پیاده شدم،درو بستم،به خروج ماشین از تو کوچه مینگریستم که یک آن متوجه شدم کارت ورودم تو جیبم نیست!واقعا نبود! نه کارتم و نه خودکارا…