hoseenدردستنویس ها·۲ روز پیششراعیشراعی بر شروع شعر شامم شد غزل سلامی سر به زیر از سرنوشت ساده امزبانم در میان مردمانی بی زبانهوایم شد غزل در اسمانی بی غزلتمام معنی ابیات را…
hoseenدردستنویس ها·۲ ماه پیشچمن سرخبه نام خدا«تق! تتق!تق!...»صدای تفنگ برای ما لالایی شده بود!چند شبی میشد که یه سری از خدا بی خبر با نیسان می رفتند توی جنگل و می افتادند به…
hoseenدردستنویس ها·۲ ماه پیشکلبه ای در جنگل : قسمت88.مهران تمام این داستان را برای رویا تعریف کرد و رفت یا ویدیو را بیاورد.رویا پس از دیدن ویدیو مرگ پدرومادرش گریه کرد و بیهوش بر روی تخت خوا…
hoseenدردستنویس ها·۲ ماه پیشکلبه ای در جنگل : قسمت 77.-مهران رو پیدا کرده.این جمله ای بود که از رزی از رضا شنید و در حیرت رضا شریک شد.-یعنی چی پیداش کرده؟همچین چیزی نباید میشد.رضا با حالت طلب…
hoseenدردستنویس ها·۲ ماه پیشدو و نیم سانت وحشتبابا و مامان و داداشم رفته بودند خانه ی خاله فهمیه. مامان زنگ زده بود و گفته بود:» تو رودربایستی خاله فهیمه امشب اینجا میخوابیم. برای خودت…