سید حمیدرضا میری·۲ ماه پیشچشمانی که نیامدند!چشمانش باز بود ، بسته میشد. باز میکرد ، بسته میشد . روی صورتش سیلی میزد . بسته میشد . آب یخ میخورد ، بازهم بسته میشد . انگار چشمانش چمدان ه…