سید حمیدرضا میری·۷ ماه پیشمن سه روز و هر بار یک ساعت او را دیدم!- تا حالا از نزدیک دیدیش؟- نه! نشده تا حالا , یعنی یادم نمیاد - من یه بار چند روز کنارش بودم. شاید دو سه روز . هر بارم یک ساعت کامل پیشم بو…
سید حمیدرضا میری·۷ ماه پیشاز رد شدن در گزینش تا نمایشگاه کتابچه طور یک نفر در دو نگاه عزیز و ذلیل میشود!
سید حمیدرضا میری·۱۰ ماه پیشچشمانی که نیامدند!چشمانش باز بود ، بسته میشد. باز میکرد ، بسته میشد . روی صورتش سیلی میزد . بسته میشد . آب یخ میخورد ، بازهم بسته میشد . انگار چشمانش چمدان ه…