وانیلی؛·۲ ماه پیشبی اسم پر حرفو باز از آن روزهاست که دلم هوای نوشتن درمورد اورا کرده است، زیرا که او دوباره در خوابم آمده است...
وانیلی؛·۹ ماه پیشگل هایِ خونیِ پیرهنِ ایران..ایران برای من یک کلمه کوتاه نیست، مادر غمگینم است خورشیدِ خوشبختی روزی به فرزندان خورشید میتابد، اجدادمان روزی که ما لبخند بر لب و جانمان…
وانیلی؛·۱۰ ماه پیشبوسه بارانت کنم یا که نفرت باران؟میخواهم ببوسمت اما لب هایت در سرزمین آدم ها ، قبل من بوسه باران شده است!
وانیلی؛·۱ سال پیشچشم هاخیلی وقت است که دیگر به چهره نگاه نمیکنم. خیلی وقت است که حرف هارا از چشم ها میخانم و خیلی وقت است که دیگر به نوشته ها و…
وانیلی؛·۱ سال پیشکمی درباره ی چشم ها!اگر شروع به خواندن کردید لطف کنید تا آخر ادامه دهید، نوشته ها معصوم تر از آن هستند که نصفه و نیمه رها شوند .سه سرزمین متفاوت !چشم ها زبان ر…
وانیلی؛درنامـهای به تو که نمیخوانی·۱ سال پیشپیشم بمآنبابا... برای لحظه ای دور از تمام اتفاقات و ناراحتی ها، تو بابای منی :) از همون بچگی وقتی کوچیک بودم دوست داشتم بیام بغلت کنم بگم بابا من…
وانیلی؛·۱ سال پیشپرتقال ممنوع منهیچ وقت از نزدیک ندیدم خنده هاتو اما با صدای خنده هات عاشق تر از قبل شدم بغلت نکردم ولی هر ثانیه دلم تنگ بغل کردنته
وانیلی؛·۱ سال پیشپروانه ها هیس...!پروانه ها هیس....نمیتونم بنویسم ، نمیتونم حرف بزنم و نمیتونم گریه کنممن بی احساس نیستم ولی توان بیان کردن احساسات درونی و حرف های قلبم را…