مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه عملیات آخر زمین و آسمان سکوت کرده بودند تا که حسین بتواند عملیات شناساییاش را در...
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۷ دقیقه خودم را گم کردم پیدا کردن من در این شهر، کار سختی نیست. اگر مردی را در خیابان دیدید که...
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۲ دقیقه مهمانهای ناخوانده سفر خستهکنندهای بود و به کندی پیش میرفت؛ ننه سلیمه و حوا، پابهپای...
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۳ دقیقه آسوده بخواب در خشکیِ عقیم و سوزانِ روستا؛ تنها ارگِ سردار بود که استوار و آرام، ام...
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۱ دقیقه شهر خالیست … ابرها آبستن شدند؛باران، شلختهِ بر سر مردم میباردعابران بیچتراتوبوسه...
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه ارتفاع پست خسرو غیاثی؛ وقتی در سن سیوشش سالگی به عنوان بهترین بازرس فنی و ایمنی...
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه واژهها را دوست داشته باشید شنبه 6/3/1399 :من یک ایده داستانی هستم که در دنیای موازی گیر کردهام و...
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه اجاق کور از وقتی ملوک مرده بود، برنامه همین بود؛ صبحانه، کتاب خواندن، ناهار، کت...
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۵ دقیقه معنای زندگی چیست ؟ همه ما انسانها زندگی را با عنوان حیات، زنده بودن و روزمرگی میشناسیم....
مصطفی ارشد در ارشد ۴ سال پیش - خواندن ۵ دقیقه خواب شبانه نیمه شب بود. در مسیر بازگشت از شهر به روستا، در ماشینات، کنار جادهِ ب...